تصویر نهایی...

در خوانش بسیاری از مکاتب و نحله های علوم انسانی و اجتماعی هم،همین داستان با لحن دیگری جاریست،مکاتبی که با انگیزۀ مدد رساندن به تعالی انسان پا به عرصه وجود گذاشتند،برای ظلم ستیزی،نبرد با نابرابری و تبعیض و دفاع از آزادی شعارها بافتند و کتاب ها نوشتند،مجالس و محافل تشکیل دادند و چه شورانگیز به وعظ و سخنرانی پرداختند،اما در نهایت امر به همان چیزی که قبل از اقبال عمومی و قدرت یافتنشان،به نکوهشش مشغول بودند،همت گماردند!

هر امر و پدیده ای در جهان آفرینش با ابتدا،میانه و انتها تعریف می شود، بدین معنا که یک امر یا مفهوم چگونه آغاز می شود،در چه سمت و سویی ادامه می یابد و چگونه فرجام می پذیرد.
تمامی امور و مفاهیم حیات یافته در آفرینش،در همین سیر،وجود و ماهیت می پذیرند،کیفیت می یابند و اعتلا یا سقوط پیدا می کنند.
با اینکه در هر پدیده،هر ۳ مورد این سیر،مهم است اما اینکه فرجام و پایان یک امر به چه مختوم می شود خود واجد ارزش بسیاری ست،چرا که در طول تاریخ بسیاری از افراد،مکاتب و مفاهیم بوده اند که با دیباچه ای ممزوج به معنا آغاز شده اند و حتی ادامه و میانه آنها در سیری آمیخته به اصالت امتداد پیدا کرده،اما فرجامی ناگوار و هبوط آمیز داشته اند؛البته ناگفته نماند که عکس این قضیه نیز صادق بوده است و چه بسیار بوده اند که خوش آغاز نبوده اند،اما نیک فرجام لقب گرفته اند.
در داستان زندگی بسیاری از افراد اموری محقق گشته که اتفاق یا تلنگری،آخرالامر آنها را از خسران به سعادت رسانیده و چه بسا جمع گسترده تری نیز بوده اند که قصه را از سعادت شروع کرده و البته با شقاوت به پایان رسانده اند...

در خوانش بسیاری از مکاتب و نحله های علوم انسانی و اجتماعی هم،همین داستان با لحن دیگری جاریست،مکاتبی که با انگیزۀ مدد رساندن به تعالی انسان پا به عرصه وجود گذاشتند،برای ظلم ستیزی،نبرد با نابرابری و تبعیض و دفاع از آزادی شعارها بافتند و کتاب ها نوشتند،مجالس و محافل تشکیل دادند و چه شورانگیز به وعظ و سخنرانی پرداختند،اما در نهایت امر به همان چیزی که قبل از اقبال عمومی و قدرت یافتنشان،به نکوهشش مشغول بودند،همت گماردند!
در مطالعۀ بن مایه های متقدم فکری بسیاری از اینان،عموماً قدرت واژه ای ست که اگر در دست دیگری باشد،فسادآور،ظلم افزا و نابودگر است؛در این نحله ها قبل از قدرت و به دست گرفتن زمام ، چه مرثیه ها که از کرامت و عزت مقام انسان روایت نمی شود و چه کتاب ها و نوشته هایی که در سوگ آزادی بر روی سطوری از تعمیقِ آغشته به تحمیق نقش نمی بندد...اما پس از همراه کردن توده مردم و بدست گرفتن قدرت،سر در ره و پا در راهِ همان گذشتگانی مینهند که در ذم آنها نطق ها کرده بودند...

تاریخ پر از مدعیان بی قدرتِ خواهان عدالتیست،که پس از قدرت،نقش زایدالوصفی دیگر از ظلم را بر اوراق تاریخ حک کرده اند،که البته این امر هربار افزون تر و نفرت انگیزتر از بار قبل بوده است.
اینک فرجام و آخرین تصاویر دریافتی از بشر پس از پشت سر گذاردن رنسانس،مدرنیته و پس از آن، چیزی جز توحش مدرن،دین ستیزی،جهالت خوارج منشانه و جنایت های خرد و کلانی نیست که مخابره می شود،البته اگر از سرگرمی،اینترتیمنت،غفلت و جادوی اغوا کنندۀ پردۀ نقره ای و شور کنسرت فلان سلبرتی صرف نظر کنیم!!


به راستی آخرین تصاویر کدامند؟
رایحۀ سعادت به مشام میرسد یا تعفن روز افزون شقاوت؟
حقیقتاً بین خوشبینی و نیمه پُر لیوان و مثبت اندیشی و حماقت ؛ و واقع بینی و عینیت چند وجب فاصله است؟!

محمّد پوراسمعیلی