اتحاد کريم‌خان با على‌مردان‌خان

وقتى کريم‌خان پس از شکست على‌مردان‌خان ناگزير شد گلپايگان را به‌منظور مقابله با محمد‌على‌خان ترک کند، على‌مردان‌خان با سروسامان دادن به نيروهاى خود مجدداً گلپايگان را تسخير کرد و آماده نبرد با ابوالفتح‌خان شد که از طرف شاهرخ بر اصفهان و عراق حکم مى‌راند. در سال ۱۱۶۳ ق على‌مردان‌خان به‌سوى اصفهان حرکت کرد و پس از شکست در نبردى که بين طرفين روى داد به گلپايگان بازگشت. او با آگاهى از قدرت فزايندهٔ کريم‌خان در صدد اتحاد با وى برآمد (فارسنامه ناصري؛ ج۱، ص ۵۸۹). عامل ديگرى که احتمالاً در تقويت اين همکارى تأثير داشت بنا به مندرجات رستم‌التواريخ اين بود که گروهى از خوانين نادرى که در خدمت ابوالفتح‌خان بودند قصد داشتند او را به سلطنت بردارند (آصف، محمد هاشم؛ رستم‌التواريخ، تصحيح محمد مشيري؛ ص ۲۴۵).


على‌مردان خان چهار نفر از سرکردگان نيروى خود را به‌نام پيک صلح براى درخواست همکارى با کريم‌خان به ملاير اعزام کرد که تقاضاى آنان مورد موافقت قرار گرفت. اندکى بعد او هيئت ديگرى را براى پيشنهاد حمله مشترک به ابوالفتح‌خان به نزد کريم‌خان فرستاد. در پى اين مذارکات کريم‌خان به همراه هشت هزار سوار به گلپايگان رفت. آن دو پس از عقد پيمان مودت در سال ۱۱۶۳ق با بيست هزار سرباز به‌سوى اصفهان حرکت کردند.


در جبهه مقابل ابوالفتح‌خان تعدادى از سرداران معروف نادر از جمله موسى‌خان افشار، سليم‌خان قرقلوى افشار، صالح‌خان دربندى و ميرمحمد‌خان عرب ميش مست خراسانى که در اصفهان به او پيوسته بودند با پنجاه هزار سپاهى هزار سپاهى براى مقابله با دشمنان متحد خود از اصفهان خارج شدند. جنگ در دهکده کهريز در نزديک اصفهان در گرفت. ابوالفتح‌خان شکستى فاحش يافت و به اصفهان متوارى شد. شهر اصفهان به محاصره درآمد و بعد از چند روز به متحدان تسليم شد. (مجمل‌التواريخ پس از نادر؛ ص ۴۲).


علت عمده شکست ابوالفتح‌خان شجاعت عجيبى بود که کريم‌خان و برادر وى ابراز داشتند. داستان‌هائى نيز از پيوستن برخى از سپاهيان ابوالفتح‌خان به دشمن نقل شده است. گلستانه درباره رشادت کريم‌خان و ياران وى مى‌نويسد: ”کريم‌خان و جماعت زنديه را در آن روز شجاعت و جلادتى ظاهر گرديد که دوست و دشمن لب به تحسين و آفرين گشودند، خصوصاً کريم‌خان که خود را به‌ تنهائى چندين دفعه بر قلب لشکر ابوالفتح‌خان زده نامدارى را از صدر زين به نوک سنان جان ستان ربوده به خاک هلاک انداخت (مجمل‌التواريخ پس از نادر؛ ص ۱۷۱).

پيمان سه جانبه خان‌هاى لر و بختيارى

با تسليم شدن ابوالفتح‌خان نبرد خاتمه يافت. وى از راه اضطرار به وساطت يک نفر از خوانين زنديه به خدمت کريم‌خان و على‌مردان‌خان رسيد و معاهده‌اى ميان آنان منعقد گرديد که براساس آن ميرزاابوتراب، فرزند خردسال ميرزا مرتضى صدالصدور را که نواده دخترى شاه‌ سلطان‌حسين بود با عنوان شاه‌اسماعيل سوم برتخت بنشانيد و خطبه و سکه به نام وى بزنيد و کريم‌خان به سمت سردارى کل عراق باشد و على‌مردان‌خان با عنوان وکيل‌الدوله متکفل تربيت شاه‌اسماعيل سوم شود و ابوالفتح‌خان به حکومت اصفهان منصوب گردد (مجمل‌التواريخ پس از نادر؛ ص ۱۷۲). آنگاه به ميمنت و مبارکى جلوس شاه جشنى شايسته و بايسته برپا کردند. ”بعد از چهل روز، به اشاره على‌مردان‌خان، شاه خردسال خلعتى فاخر براى کريم‌خان فرستاد او را با ”رُقم سرداري، جهت، ملک‌‌گيري، فرستاد. وى نيز از اصفهان حرکت کرد و به طرف قزوين و همدان و کرمانشاهان رفت (نوائي، عبدالحسين؛ کريم‌خان‌زند؛ ص ۴۲).

حکومت شش‌ماهه على‌مردان‌خان

على‌مردان‌خان از غيبت کريم‌خان در اصفهان سوءاستفاده کرد و برخلاف پيمانى که بسته بود، ابوالفتح‌خان را به قتل و حکومت اصفهان را به عم خود، باباخان بختياري، داد. سپس با شاه‌اسماعيل سوم عازم تسخير فارس گرديد و بعد از سه روز نبرد در کامفيروز صالح‌خان بيات را شکست داد و شيراز را متصرف شد. صالح‌خان بيات فرار کرد و مردم شيراز در خانه شيخ‌السلام جمع شدند و خواستار دخالت وى و تقاضاى عفو عمومى براى مردم شهر و صالح‌خان بيات گرديدند. على‌مردان‌خان اين تقاضا را پذيرفت و صالح‌خان به استقبال لشکريان وى رفت. سپاه فاتح وارد شهر شيراز شد و آنگاه مأمورانى از طرف خان بختيارى براى رتق و فتق امور فارس تعيين گرديد؛ اما طولى نکشيد که وى سختگيرى را بر مردم شيراز شروع کرد، بدين نحو که ماليات سه ساله را از آنان طلب نمود و دستور داد تعدادى از بزرگان شهر را از يک چشم کور کنند (کلانتر فارس، ميرزامحمد، روزنامه؛ ص ۴۳. و فارسنامه ناصري؛ ج۱، ص ۵۸۹. و مجمل‌التواريخ پس از نادر؛ ص ۱۷۳).


ميرزامحمد کلانتر فارس که خود شاهد ظلم و ستم على‌مردان‌خان در فارس و اصفهان بود مى‌نويسد: ”اگر چه شش‌ماه بيشتر زمان تسلط و بيداد آن سگ (على‌مردان‌خان) نبود، ليکن در نظر ما شش سال، بلکه زياده مى‌نمود. خلاصه حرامزاده‌اى چند...، انواع حوالجات و توقعات و اخراجات روزبه‌روز و پيشکش و خيمه و نعل و بنک و يراق و آهن و زغال به‌جهت توپ ريختى و زنبورک ساختن و طناب و عوامل جهت ‌توپ‌کشى و اسباب‌ شربت خانه و به‌اصطلاح خود عرق آب‌ليمو و آنچه به خاطر ندارم حواله محصلان شديد تعيين و مطالبه و مى‌خواستند. على‌مردان‌خان حکم صادر کرد که ماليات و پيشکش سه سال فارس و چهل هزار نفر سوار و تفنگچى از ايلات و بلوکات فارس وصول کنند و براى اجراء احکام وصول ارقام تعيين شده، محصلانى به فارس و لار و بنادر و سواحل خليج‌فارس و بحرين روانه کرد. خان ارقام را وصول شده تصور مى‌کرد؛ و رها ساختند و احدى دينارى پرداخت نکرد. مأموران مالياتى على‌مردان‌خان در برخى از روستاهاى فارس بنادر چيزى جز خاک تيره و سکنه‌اى که از توانائى کار و فعاليت افتاده بودند و نديدند و زن و مرد چوب نخورده و داع نشده‌اى را نيافتند و در نتيجه چيزى عايد خان بختيارى نگرديد (روزنامه؛ ص ۴۳).


اقدامات خودسرانه على‌مردان‌خان که مغاير با پيمان منعقد شده در ميان وى و کريم‌خان بود باعث شد که خان زند به محض اطلاع از قتل ابوالفتح‌خان و حمله على‌مردان‌خان به شيراز، سنندج را ترک گويد (۱۱۶۵ق) و به جانب اصفهان شتابد (فارسنامه ناصري؛ ج۱، ص ۵۹۱).


روياورئى‌هاى کريم‌خان و على ‌مردان‌خان

کريم‌خان، که براساس اتحاد سه‌گانه مأمور فتح تهران، قزوين و عراق شده بود، بدون خونريزى مناطق مذکور را به تصرف خود درآورد و ايلات و قبايل متعددى به او پيوستند. سپس عازم کرمانشاهان شد، ولى نتوانست آنجا را تسخير کند؛ زيرا اين ناحيه مرزى در زمان نادرشاه مرکز توپخانه و مهمات وى بود و در قلعه آن بيش از ۱۵۰۰ توپ و انواع مهمات ديگر وجود داشت. کريم‌خان بدون اينکه وقت خود را بيهوده تلف کند به طرف سنندج که حاکم آن قبلاً به حمايت از محمدعلى‌‌خان به جنگ وى آمده بود حرکت کرد. بزرگان کردستان او را مورد استقبال قرار دادند و بدين ترتيب بدون مشکلى وارد شهر شد و چند روزى در آنجا اقامت کرد. در همان حال سپاهيان او به کردستان خسارات فراوانى وارد آوردند. وقتى کريم‌خان از اعمال على‌مردان‌خان در اصفهان و حرکت وى به سمت شيراز مطلع گرديد، کردستان را به سمت ناحيه پرى و کمازان ترک کرد. خوانين و ايلات ديگر نيز، مانند خدابنده‌لو و قراگوزلو و بيات، به وى گرويدند. در مجلس مشاوره‌اى که با حضور سران لر و رؤساى طوايف هم پيمان خود تشکل داد مفاد پيمانى را که با على‌مردان‌خان منعقد ساخته بود شرح داد، موارد تخلف وى را بازگو و از آنان کسب تکليف نمود. تمام شرکت‌کنندگان در شوراى مشورتى نظرخان زند را در مورد جنگ با حريف پيمان‌شکن تأييد کردند (مجمل‌التواريخ پس از نادر؛ ص ۱۷۷-۱۸۰).

نبرد چهار محال

کريم‌خان در مدمت اقامت در ناحيه جلفاى اصفهان رفتارى بسيار دوستانه و محبت‌آميز با ساکنان شهر ارامنه و جلفا داشت و مردم حق‌شناسى و ارادت خود را به او ابراز مى‌کردند. همين توجه صرف‌نظر از رقابت سياسى و نظامى ميان دو رقيب، حسادت على‌مردان‌خان را نبست به خان زند برانگيخت.


کريم‌خان پس از بازگشت از سنندج قريب دو ماه در پرى و کمازان به سامان دادن نيروها پرداخت (مجمع‌التواريخ پس از نادر؛ ص ۱۸۰). و توانست حدود سى‌هزار سپاهى آماده نمايد. سپس به قصد سرکوبى على‌مردان‌خان به طرف اصفهان حرکت کرد و باباخان بختيارى را که از طرف على‌مردان‌خان بر اصفهان حکم مى‌راند دستگير و مجازات کرد. ديگر مأموران شهر را نيز دستگير و اموال آنان را بين سپاهيان تقسيم نمود و برادر خود صادق‌خان را به بيگلربيگى‌گرى اصفهان منصوب کرد (نامى‌اصفهاني، ميرزامحمد‌صادق ‌موسوي؛ تاريخ‌گيتى‌گشا؛ با تحرير و تحشيه بيات؛ ص ۲۷). و به او توصيه نمود که به مشکلات مردم ستمديده رسيدگى کند. آنگاه مدت کوتاهى به استراحت پرداخت و به طرف شيراز حرکت کرد. فتح اصفهان موجب اختلال در بين سپاهان على‌مردان‌خان شد و هر روز عده‌اى از سپاهيان وى گريخته، به نيروهاى خان زند مى‌پيوستند. بديهى مى‌نمود که تلافى فريقين به‌زودى آغاز شود و تکليف کارها روشن گردد. نبرد در نزديکى چهارمحال ميان طرفين آغاز شد و به شکست سپاه على‌مردان‌خان انجاميد (مجمل‌التواريخ پس از نادر؛ ص ۱۸۱). شاه‌اسماعيل سوم، زکرياى وزير و بسيارى از بزرگان و سپاهيان وى به اردوى کريم‌خانى پيوستند (تاريخ‌گيتى‌گشا؛ ص ۲۷-۲۸). على‌مردان‌خان پس از شکست چهارمحال براى يافتن متحدى جديد به نواحى شوشتر و هويزه رفت و کريم‌خان هم به اتفاق همراهان خود پيروزمندانه وارد اصفهان شد.


پس از پيروزي، خان زند به يک معنا فرمانرواى واقعى ايران شد. هر چند او هنوز راه درازى در پيش داشت تا مدعيان متعدد ديگرى را که در هر گوشه منتظر فرصت بودند رام و تسليم کند، تا اينجا نشان داده بود که براى مقابله با شدايد بى‌شمار صبر و بردبارى دارد و به‌علاوه از حزم و درايت لازم کشوردارى نيز بهره‌مند است (مجمل‌التواريخ پس از نادر؛ ص ۱۸۲. و فارسنامهٔ ناصري؛ ج۱، ص ۵۹۱).