چنانکه مشهور است کريمخان تا پايان عمر نام پادشاهى بر خود ننهاد. طرفدار رعيت و طالب امنيت و آرامش علاقهمند به آبادى و ترقى کشور بود و تدابيرى که در اين باره اتخاذ مىکرد بر حفظ جان و مال و رعايا از تعدى سرکشان و فرمانداران و فرمانروايان اتکاء داشت تا حدى که مىتوانست به رعايا نزديک مىشد و از حال ايشان استفسار مىکرد. اصرار و علاقه نشان مىداد تا متعديان را از خيال دستاندازى به جان و مال مردم منصرف کند. کسانى که درصدد آزاد مردم برمىآمدند نمىبخشيد و چون در هزينه بيتالمال صرفهجوئى مىکرد، گاه براى چند دينار اسرافى که از خدمتگزاران خود مىديد چندين تن را به قتل مىرسانيد. او خود وقايع عهد نادرى را ديده و از خسارات لشکرکشىها وقوف يافته بود و احتياج مردم را به استراحت حس مىکرد. بدين لحاظ، سعى داشت در سايه عدل و انصاف او مردم روزگار را به خوشى و کامرانى بگذارنند.
سياست داخلى وکيل بر ايجاد امنيت سياسى و قضائى و برقرار کردن آرامش در کشور استوار بود و براى اجراء اين منظور قطع نفوذ و تسلط ولات و بيگلربيگىهاى دوره هرج و مرج ايران را که به خودسرى عادت کرده بودند لازم مىدانست. بکرات نيز ديده شده بود که حس رأفت و عطوفت وى مانع از آن مىشد که بعد از غلبه بر طاغيان ايشان را از ميان بردارد؛ به همين دليل، بزرگان و سرداران مغلوب را در درباره خود نگاه مىداشت، تا هم دست تعدى آنان را از سر مردم کوتاه کند و هم گروگانى از جانب هواخواهان و اتباع اشخاص مزبور در پايتخت داشته باشد. اين تدبير براى اجراء مقاصد وکيل در زمان سلطنت مستقل وى بسيار مفيد واقع شد و در مدت چهارده سال پايان عمر وى هيچگونه فتنه و آشوبى بر پا نشد و امنيت و آرامشى در کشور برقرار گرديد که مانند آن تا آن موقع کمتر ديده شده بود.
خان زند از خشونت اخلاقى بر کنار بود، ولى گاه بهدليل عصيان برخى از مردم سرداران خشن و شديدالعملى براى شهرها مىگماشت تا سختگيرى سرداران موجب رعب و هراس شود و هم گروههاى قدرتمند را از تعدى به مال و جان آحاد ناس باز دارد.
ايل زند پيرو آئين تشيع بودند. کريمخان نيز مردى متدين و مقيد به آداب و مراسم مذهبى بود و حتى به تقليد از پادشاهان صفوى در ايام محرم به برگزارى مراسم عزادارى مىپرداخت؛ خاصه آنکه معروف است تعزيهدارى و نوحهخوانى ماه محرم به شيوهاى که در عصر قاجار اوج گرفت به زمان وى مربوط مىشود. بديهى است اخلاص عقيدتى کريمخان موجب توجه عمومى نسبت به او مىشد. خان زند در امور مذهبى تعصب نداشت، پيروان تمامى اديان را محترم مىشمرد و در تعهدات اجتماعى و رعايت مقررات کشوري، مانند پرداخت ماليات، ميان افراد ملت تفاوتى نمىگذاشت. معروف است که خواندن و نوشتن نياموخته بود، ولى با دانشمندان و علما با احترام رفتار مىکرد و بهويژه به طبقه عارفان و مشايخ ايشان علاقه زيادى داشت. وجود بعضى از وزيران علم دوست، مانند ميرزامحمدحسين فراهانى متخلص به وفا و ميرزامحمدمنش که در خدمت دولت زنديه بودند، و ترويج علم و معارف آن عصر بىتأثير نبود. در دوران سلطنت کريمخان مالياتها تقليل يافت و فرامينى که او صادر مىکرد دايره خودسرى و ظلم و جور مالکان نسبت به رعايا را محدود مىساخت۱.
(۱ز نادر تاکودتاى رضاخان ميرپنج؛ ص ۱۶۲-۱۶۶. و کريمخان زند و زمان او؛ ص ۱۳۳ به بعد. و نوائي، عبدالحسين؛ کريمخان زند؛ ص ۲۲۵ به بعد.
دلاور زند و زور و بازو و استعمال ابزارهاى جنگى و فرماندهى سپاه و سردارى و تيراندازى مىدانست؛ به همين علت، بعد از آنکه از سرکشى حکام و سرداران فراغتى يافت و شيراز را به پايتختى برگزيد، براى تأمين آسايش، لشکرى در حدود ۴۵ هزار نفر در شهر نگاه داشت که تا زمان وفات وى اين سپاه باقى و تحت فرمان او بودند و جيره و مواجب معينى از خزانه دريافت مىکردند. اين سپاه بعد از مرگ وکيل از هم پاشيد (فارسنامهٔ ناصري؛ ج۱، ص ۶۱۵).
از جمله بناهائى که او احداث کرد عماراتى در تهران به نام خلوت کريمخانى بود و بازار مسجد و حمام وکيل در شيراز. همچنين براى جلوگيرى از حملات دشمن و حفاظت شيراز برج و باروئى احداث کرد و بعضى عمارات دولتى پديد آورد که هر چند از لحاظ عظمت و استحکام بنا داراى اهميت و اعتبار ابنيه عصر صفوى نيستند و نماينده تنزل هنر کاشيکارى در آن روزگار هستند، نماينده روحيه سازنده و علاقهمند مرد خردمند عشيرتى ايران به عمران و آبادانى و نشان دهنده توجه او به پيشرفت شهرى و مدنى هستند. او کوشش مىکرد صنايع و حرف را احياء کند و پايتخت خود شيراز را مرکز صنعت سازد؛ از اينرو، کارخانههاى شيشهسازى و چينىسازى را برپا کرد و حتى معروف است که صنعتگرانى را هم که نادر از هندوستان به ايران آورده بود به شيراز منتقل نمود.