هخامنش جدّ اين خاندان، قبيله‌هاى پارس را تحت فرمان خود درآورد. پس از او چيش‌پش، پسرش در ناحيهٔ انشان (شرق شوشتر) به شاهى رسيد. بعدها آنها پاسارگاد را مرکز خود قرار دادند. تا زمان کوروش سوّم (بزرگ)، شش پادشاه از اين خاندان حکومت کردند.

جدول هخامنشيان

پادشاه مدت پادشاهى (سال)
کوروش سوم (بزرگ) ۵۵۹ تا ۵۳۰
کمبوجيه ۵۳۰ تا ۵۲۲
داريوش اول (بزرگ) ۵۲۱ تا ۴۸۶ يا ۴۸۵
خشايارشا ۴۸۵ يا ۴۸۶ تا ۴۶۴ تا ۴۶۵
اردشير اول (دراز دست) ۴۶۴ تا ۴۲۴ ؟
خشايارشاى دوّم ۴۵ روز يا ۲ ماه يا يک سال
سغديان ۶ ماه
داريوش سوم (اُخُس) ۴۲۴  ؟ تا ۴۰۴
اردشير دوم ۴۰۴ تا ۳۶۰
اردشير سوم (اُخُس) ۳۵۹ يا ۳۶۰ تا ۳۳۸
اَرْشَک ۳۳۸ تا ۳۳۶
داريوش سوم ۳۳۶ تا ۳۳۰

پادشاه هخامنشيان

کوروش سوم (بزرگ ـ ۵۵۹ تا ۵۳۰ ق‌م)

او با مادها جنگيد، بر آنها پيروز شد و همدان را گرفت. سپس قلمرو مرزهاى خود را تا حدود غربى‌ آسياى‌صغير گسترش داد. او ليديا (لوديا) و بابل را فتح کرد و در بابل تاجگذارى نمود. او به دين بابلى و نيز خدايان آشور و شوش با دقت احترام مى‌گذاشت. او اجازه داد تا يهوديانى که بخت نصر (پادشاه بابل) از فلسطين کوچ داده بود به زادگاه خود بازگرداند. او از شمال و شرق نيز محدودهٔ خود بازگردند. او از شمال و شرق نيز محدودهٔ کشور خود را گسترش داد. او در جنگى با ماساگت‌ها زخمى شد و در اثر آن جان سپرد و در پاسارگاد مدفون شد. در لوح استوانه‌اى که از زمان او باقى مانده، وى خد را آزاد‌کنندهٔ مردم و شاه برگزيدهٔ مردوک (خداى بابليان) خوانده است. در زمان وى ايران تبديل به بزرگ‌ترين امپراتورى زمان خود شد.

کمبوجيه (۵۳۰ تا ۵۲۲ق‌م)

پسر ارشد کوروش پس از وى بر تخت نشست. مهم‌ترين واقعهٔ زمان او فتح مصر است که کوروش انديشهٔ آن را داشت. کمبوجيه از ترس آنکه برادر کوچک‌تر وى برديا در غيبت وى تاج و تخت وى را غصب نمايد او را کشت و مدتى بعد به‌سوى مصر حرکت کرد و پس از جنگ آنجا را به تصرف درآورد. سپس به عزم نوبه که ثروت‌هاى آن مشهور بود حرکت کرد و قسمت شمالى حبشه را نيز به قلمرو خود افزود. در اين هنگام خبر عصيان برخى قبايل و پاشيدگى دولت و قيام مردى به اسم برديا به وى رسيد. او در راه بازگشت به ايران يا در اثر خودکشى يا تصادفاً درگذشت.


نام اصلى مردى که نام برديا بر خود گذاشته بود گوماتا بود. او از بزرگان زرتشتى و مغ بود. در دوران کوتاه حکومت وي، کاهنان و اعيان مردم را تحت‌فشار قرار دادند تا آنکه چند تن از بزرگان هخامنشى به امر داريوش اوّل وى را کشتند.

داريوش اوّل (بزرگ ـ ۵۲۱ تا ۴۸۶ يا ۴۸۵ ق‌م)

او پس از به تخت نشستن، ابتدا ناآرامى‌هاى ايران را فرونشاند، سپس به مصر لشکر کشيد و مرزهاى قلمرو خود را تا غرب مصر گسترش داد. به‌دستور او کانالى براى اتصال رود نيل به درياى سرخ حفر شد که نزديک به ترعهٔ سوئز امروزى بود و از اين طريق، کشتى‌هاى ايران از نيل از طريق درياى سرخ به ايران رفت و آمد مى‌کردند. کشتى‌هاى او تا سواحل ايتاليا و سيسيل نيز پيش رفتند. او با جنگ‌هاى زياد و سياست به اوضاع کشور سامان داد. برقرارى ماليات، سازمان تازهٔ مذهبى و خطى برگزيده در زمان او انجام يافت. او کشور را به بيست ناحيه (ساتراپ) تقسيم کرد که هر يک ماليات معينى مى‌پرداختند. جاده‌ها سامان يافتند و در آنها چاپارخانه‌ها و مهمانخانه‌ها ساخته شد و دادوستد کالائى رواج گرفت. او سپاه منظم به‌وجود آورد و به نام خود سکهٔ زر ضرب کرد و قوانينى وضع نمود که مکمل قانون حمورابى شمرده شده است. شوش و هگمتانه و استخر از اقامتگاه‌هاى وى بودند و بناى تخت‌جمشيد از زمان وى آغاز شد. از مهم‌ترين وقايع زمان او شورش شهر‌هاى يونيا و جنگ‌هاى مدى با يونانيان بود که طى آن در ماراتون ايران از يونان شکست خورد. داريوش در تدارک جنگ ديگرى عليه آتن و اسپارت بود که درگذشت. سازمانى که او در کشور خود پديد آورد نه فقط در دوران هخامنشيان بلکه در زمان اسکندر و سپس اشکانيان مورد استفاده بود. مهم‌ترين مأخذ تاريخ سلطنت وى کتيبهٔ بيستون است. مقبرهٔ داريوش در نقش رستم در نزديکى تخت‌جمشيد است.

خشايار (۴۸۵ يا ۴۸۶ تا ۴۶۴ يا ۴۶۵ ق‌م)

او پس از داريوش به شاهى رسيد. شورش مصر را که در اواخر سلطنت داريوش شروع شده بود، سرکوب کرد و مملکت بابل را منحل نمود. او براى جبران شکست ماراتون با تدارکات فراوان به يونان لشکر کشيد، در جنگ ترموپيل فاتح شد و آتن به‌دست سپاه وى افتاد ولى در نبرد دريائى موسوم به سالامين از نيروى دريائى يونان شکست خورد. او جانشينى به‌جاى خود گذاشت و به ايران بازگشت ولى جانشين در سال بعد از يونانيان شکست خورد و اين شکست جلوى پيشروى ايران را به‌سوى غرب گرفت. خشايارشاه به‌دست دو تن از درباريان کشته شد. از زمان او کتيبه‌هائى در تخت‌جمشيد، وان (ارمنستان) و کوه‌الوند باقى‌مانده است.

اردشير اوّل (دراز دست ـ ۴۶۴ تا ۴۲۴؟ ق‌م)

او پس از خشايارشا به تخت نشست. در زمان او شورش مصر فرونشانده شد و عهدنامه‌اى با يونان منعقد شد.

خشايارشاى دوّم

پسر ادرشير اوّل پس از پدر به تخت نشست و به اقوال مختلف ۴۵ روز، ۲ماه يا يک سال سلطنت کرد و به‌دست برادر خود سغديان کشته شد. سغديان پس از ۶ ماه سلطنت خود به‌دست برادر ديگر خود کشته شد.

داريوش دوّم

پسر ديگر اردشير اوّل به شاهى رسيد (۴۲۴؟تا ۴۰۴ق‌م) شورش و اغتشاش در زمان وى ادامه داشت و در اواخر آن مصر از ايران جدا شد. پس از او پسر او اردشير دوّم به تخت نشست (۴۰۴ تا ۳۶۰ق‌م) و در جنگى که ميان او و برادر او کوروش کوچک درگرفت کوروش کشته شد. در زمان او شهرهاى يونانى آسياى‌صغير و جزيرهٔ قبرس متعلق به ايران شد. اختلافات داخلى و استقلال‌طلبى امرا و واليان از مسائل زمان او بود.

اردشير سوّم (۳۵۹ يا ۳۶۰ تا ۳۳۸ ق‌م)

پس از مرگ اردشير دوّم به تخت نشست. او در طول حکومت خود به فرونشاندن شورش‌هاى مصر پرداخت که از اواخر دورهٔ پدر او شروع شده بود. او در اثر مسمويت درگذشت.

ارشک (۳۳۸ تا ۳۲۶ق‌م)

پسر اردشير سوّم پس از او بر تخت نشست و پس از مدت کوتاهى به‌دست يکى از خواجگان دربار به‌نام باگواس به قتل رسيد.

داريوش سوّم (۳۳۶ تا ۳۳۰‌ق‌م)

نوهٔ داريوش دوّم پس از اَرْشَک به شاهى رسيد. در زمان او جنگ با اسکندر مقدونى رخ داد و سپاهيان ايران در سه جنگِ گرانيک، ايسوس و گوگامل از اسکندر شکست خوردند و قواى اسکندر به ايران هجوم آورد. داريوش پس از شکست گوگامل به‌سوى بيابان‌هاى پارت مى‌گريخت که به‌دست والى بلخ کشته شد. اسکندر جنازهٔ او را در پاسارگاد دفن کرد.

تمدن هخامنشيان

جامعهٔ ايران در زمان هخامنشيان به چند طبقه تقسيم مى‌شد: نجبا و اشرف؛ مُغها (روحانيون) که نفوذى نداشتند و کارهاى مذهبى و گاه امور پزشکى برعهدهٔ ايشان بود و فرزانگان جامعه بودند؛ کشاورزان؛ پيشه‌وران. در دورهٔ هخامنشى دادوستد پولى رواج بيشترى گرفت ولى دادوستد جنسى همچنان رواج فراوان داشت. تمرکز به‌وجود آمده در اين دوران باعث پيشرفت فعاليت‌هاى تجارى شد. اين رونق مديون تأمين راه‌ها، مقياس‌هاى واحد و رواج سکّه و پول بود. همچنين کشتى‌هاى جنگى و تجارى در اين دوره ساخته شد. با توسعهٔ قلمرو پارس‌ها، آنها تدريجاً از پرداخت خراج معاف شدند و در عوض عوارض مالياتى ملل تابع افزوده گشت. قشون ثابت هخامنشيان از افراد پارسى و مادى تشکيل مى‌شد (سپاه جاويدان) ولى نيروى اساسى جنگى را اقوام تابع تشکيل مى‌دادند که هر يک زبان و شيوه‌هاى جنگى مخصوص به‌خود داشتند. استفاده از کار بردگانِ کشورهاى مختلف باعث تأثير فرهنگ‌هاى مختلف در هنر هخامنشى شد که در آثار باقيمانده از آن دوره مشهود است. هخامنشيان خط ميخى را براى کتيبه‌ها و خط آرامى را در معاملات تجارى و براى نوشتن سکّه و اسناد به‌کار مى‌بردند. با اينکه پادشاهان هخامنشى زرتشتى بودند ولى ممالک تابعه در دين خود آزاد بودند. مهرپرستى که از قديم در ميان آريا‌ئى‌ها رواج داشت در اين دوره قوت گرفت.

علل هجوم اسکندر به ايران

مقدونيه (در شمال يونان) در زمان داريوش بزرگ ضميمهٔ ايران گشت و تابع پادشاهان هخامنشى شد. فيليپ دوّم پدر اسکندر اتحادى ميان دولت‌هاى يونان به‌وجود آورد و خود در رأس آن قرار گرفت. او در تدارک مقدمات جنگ با ايران بود تا هم دست آنها را از مقدونيه کوتاه کند و هم به ثروت‌هاى ايران دست يابد که به‌دست يکى از دشمنان وى به قتل رسيد. (۳۳۵ ق‌م). پس از او پسر وى اسکندر پادشاه مقدونيه شد (۳۳۶ تا ۳۲۳ ق‌م). او برنامهٔ پدر را دنبال کرد و پس از پيروزى در جنگ گرانيک، آسياى‌ صغير را و پس از پيروزى در جنگ ايسوس، شهرهاى ساحلى مديترانه و مصر را به تصرف خود درآورد. جنگ گوگامل (گوگمل) در نزديکى ويرانه‌هاى شهر نينوا صورت گرفت که پس از پيروزى در اين جنگ ابتدا شوش و سپس پارس پايتخت هخامنشيان به‌دست اسکندر افتاد. او تخت‌جمشيد را به آتش کشيد و ويرانى بسيار به‌بار آورد. مدت کوتاهى پس از مرگ داريوش سوّم در اثر بيمارى درگذشت.