تسخير ايران و جنبشها
استيلاء مسلمانان بر ايران به سادگى نبود. شهرها زودتر پذيراى سلطهٔ مسلمانان شدند ولى دهات به سادگى به حکومت ايشان تن ندادند. نقاط شرقى ايران و نيز طبرستان و گيلان ديرتر از نواحى غربى به تصرف مسلمانان درآمدند. آنان مجبور مىشدند که يک محلّ را بارها فتح کنند. بعد از فتح ايران، حکام و واليان همگى از سوى خلفاى راشدين بعد از سوى امويان انتخاب مىشدند و ندرتاً غيرعرب بودند. ناآرامىها در آذربايجان، خراسان، سيستان و رى رخ داد. يکى از سياستهاى اعراب جهت مقابله با اين وضع ساکن نمودن قبايل عرب در نقاط مختلف ايران بود. فتح کامل ايراندر ۳۰ هجرى قمرى / ۶۵۱ ميلادى مقدور شد ولى قسمتهائى تا بيش از صد سال بعد نيز مقاومت کردند و در برخى نواحى چون گيلان و طبرستان امراى محلّى حتى تا قرنهاى بعد مطيع خلفا نشدند. ناآرامىها در زمان عثمان نيز همچنان ادامه داشت و با رسيدن خبر کشته شدن عثمان شورشها در نواحى مختلف اوج گرفت.
در سيستان اين شورش منجر بهعقب راندن اعراب شد. در عهد خلافت علىبنابىطالب (ع) در فارس شورش درگرفت. در آغاز قرن هشتم ميلادى سراسر فلات ايران تحت سلطهٔ امويان بود. در اين مدت وضع روستائيان ايران از نظر ميزان مالياتى که از ايشان گرفته مىشد و بيگارى بدتر شده بود. از طرفى تحقير مسلمانان نسبت به ساير مردمان (= موالي) شدت گرفته بود که از واکنشهاى نسبت به آن نهضت شعوبيه بود. در زمان اموريان نارضايتى در ميان مسلمانان نيز بود که موجب نهضتهاى مختلفى شد. نهضت خوارج از آن جمله بود که نهضتى کاملاً عربى بود ولى چون مسلمانان را در برابر مىدانستند، ايرانيان نيز به آن جلب شدند. ايرانيان مذهب اهل سنت را نپذيرفتند و پذيراى مذهب تشيع گشتند. در دورهٔ امويان از سوى طرفداران تشيع و خوارج قيامهائى در نقاط مختلف ايران روى داد. از آن جمله قيام بهافريد رئيس فرقهٔ بهافريديه در اواخر دروهٔ بنىاميه در خواف نيشابور بود. او ادعاى نبوت کرد و چون نبوّت زرتشت را قبول داشت، زرتشتيان خراسان به او گرويدند. او در ۱۳۱هجرى قمرى به امر ابومسلم کشته شد.
هنگامى که عباسيان شروع به تبليغ نمودند، در ايران طرفداران زيادى يافتند. در ۱۲۴ هجرى قمري/ ۷۴۵ ميلادى ابومسلم خراسانى در رأس سياهجامگان به طرفدارى از عباسيان قيام کرد و در فاصلهٔ چند سال سراسر ايران را گرفت. آخرين خليفهٔ اموى (مروان دوّم) را مغلوب ساخت. مروان به مصر گريخت و در ۱۲۹ ه.ق/ ۷۵۰ ميلادى امويان سقوط کردند و ابومسلم عباسيان را به خلافت رساند. ابومسلم بهدستور منصور عباسى که از قدرت او در هراس بود کشته شد و بلافاصله بهدنبال آن نهضتهائى به خونخواهى ابومسلم در ايران پاگرفت. خلافت عباسيان منجر به بهبود وضع مردم نشد، گرچه شهرها در ايران رشد و ترقى نمودند ولى روستاها بهسبب خراجهاى سنگين وضع بدترى پيدا کردند، امّا به يکبار وضع ايرانيان که مورد تحقير مسلمانان بودند، تغيير کرد و آنها در عالىترين مقامات قرار گرفتند.
تعداد عناصر ايرانى (مثل برمکيان و آلسهل) در دربار خلفاى عباسى فزونى يافت و بهدنبال آن آداب و رسوم ايران قديم احياء گشت. خصوصاً بعد از غلبهٔ مأمون بر برادر خود ايمن بر مداخلهٔ ايرانيان در دستگاه خلافت باز هم افزوده شد. چنانکه خلفاى عرب جشنهاى باستانى ايران را احيا کردند و حتى در پوشيدن لباس از ايرانىها تقليد مىکردند. برخى علماء ايرانى در اين دوره از فقهاى بزرگ اسلامى شدند چون امام ابوحنيفه مؤسس مذهب حنفي. تعدادى از شعرا و ادباء عرب چون سيبويه و بشاربن برد ايرانى بودند. در اين دوره کتابهاى پهلوى به عربى ترجمه شد که مترجم بسيارى از آنها ابنمقفع بود. در مجموع تأسيس دولت عباسيان را مىتوان مبدأ تجديد استقلال ايران بهشمار آورد.
قيامهاى اين دوره
سنباد (... تا ۱۳۷ ه.ق)
ملقب به اسپهبدفيروز، زرتشتى و از سرداران ابومسلم بود که به خونخواهى او برخاست. اورى و قزوين و نيشابور و قومس را گرفت. او قصد برانداختن خليفه و ويرانى کعبه را داشت. او در جنگى که ميان او و قواى خليفه رخ داد شکست خورد و کشته شد.
اسحاق ترک
شهرت سردار ترک يا ايرانى است که به خونخواهى ابومسلم در ماوراءالنهر قيام کرد. او ادعا کرد که جانشين زرتشت است و زرتشت هم زنده است. قيام وى بين ۱۳۶ تا ۱۵۸ هجرى قمرى در زمان منصور عباسى بود.
استادسيس (.. تا ۱۵۱)
او نيز زرتشتى بود و در اواخر عهد منصور عباسى ادعاء پيامبرى کرد و در سيستان و هرات و بادغيس قدرت و نفوذ پيدا کرد. او بر قسمتى از خراسان استيلا يافت و چند بار لشکر خليفه را شکست داد ولى بالاخره شکست خورد و کشته شد.
مقنع
نيز به خونخواهى ابومسلم برخاست. او آئين نوئى آورد. معجزهٔ منسوب به او ماه نخشب بود. او در ماوراءالنهر پيرو يافت که از آن جمله شاه بخارا بود. طرفداران وى بهدليل پوشش سفيد خود به سپيدجامگان معروف بودند. امير هرات قلعهٔ آنها را معاصره کرد و آن را گرفت. گفته مىشود که مقنع خود را کشت. پيروان او تا مدتها در ماوراءالنهر باقى بودند.
خرمدينان
فرقهاى از بقاياى مزدکيه بودند. جاويدان ابنسهل و جانشين او بابک مدتها معارض عباسيان بودند. پس از جاويدان، بابک به رياست خرمدينان درسيد و در حدود ۲۰۰ هجرى قمرى در آذربايجان قيام کرد. او بارها لشکر خليفه را شکست داد و بعد از ۲۰ سال افشين او را فريب داد، دستگيرش کرد و به بغداد فرستاد که در آنجا به فرمان معتصم عباسى کشته شد.
سرخ علما يا سرخ جامگان
اين فرقه نيز از بقاياى مزديکه بدند و از لحاظ اعتقادى مشابه خرمدينان. اتباع مازيار در مازندران به اين نام خوانده مىشدند. مازيار در طبرستان قيام کرد و مالکين مسلمان را از آنجا بيرون راند و دستور داد آثار اسلام را محو نمايند. او دستگير و به سامرا برده و در آنجا کشته شد.
نهضت خوارج
به رهبرى رافعبن ليث در ۱۸۲ هجرى قمري/ ۷۹۸ ميلادى در خراسان پديدار شد.
حمزهٔ خارجى (... تا ۲۱۳)
از رؤساى خوارج در سيستان بود که در زمان خلافت هارونالرشيد قيام کرد و باعث ناآرامىهاى بسيار در سيستان و کرمان و خراسان شد. او سپس بهسوى کابل و سند رفت و در طوس درگذشت. پس از او عمّاد خارجى در سيستان فعاليت نوى را آغاز کرد. خوارج غالباً کشتن مخالفان خود، حتى زنان و کودکان آنها را روا مىدانستند که در نتيجه قيامهاى آنها را کشتارهاى سنگينى در پى داشت.
قيام زنگيان (۲۵۶ تا ۲۷۰)
اين قيام را بردگان سياهپوست دربار خلفاى عباسى که تدريجاً قدرت و نفوذ بهدست آورده بودند، بهپا کردند و بهدنبال آنها بدويان فقير و روستائيان نيز به اين قيام پيوستند. رهبر اين قيام يکى از خوارج موسوم به علىبن محمد برقعى بود. آنها توانستند به بخش بزرگى از عراق، بصره و خوزستان مسلط شوند. آنها بردگانى را که در قيام شرکت داشتند، آزاد کردند. اين قيام لطمهٔ سختى به خلافت عباسيان وارد آورد.
نهضت قرمطيان
در اواخر قرن سوّم روى داد و از بزرگترين قيامهاى دروهٔ عباسيان بود که دامنهٔ آن به ايران نيز کشيده شد. قيام تا مدتها در نقاط مختلف ادامه داشت و بهدست حکومتهاى محلّى سرکوب مىشد. بهدليل بدرفتارى و شدت عمل قرمطيان با کسانى که عقايد آنها را نمىپذيرفتند، تدريجاً تفوذ آنها در عراق و ايران از بين رفت.
در قيامهاى اين دوره علىرغم انگيزههاى مختلف، دو نکتهٔ عمده به چشم مىخورد: عمدتاً بهنام خونخواهى ابومسلم و اکثراً ملهم از عقايد پيش از اسلام ايران خصوصاً کيش مزدک بودهاند.