رضاشاه (۱۳۰۴ تا ۱۳۲۰ شمسى)
در ارديبهشت ۱۳۰۵ رسماً تاجگذارى کرد. طى سالهاى حکومت وى حکومت مرکزى قدرت بسيار زيادى يافت. شورشها سرکوب و مخالفان و رهبران عشايرى دستگير شدند و به قتل رسيدند. ارتش نوسازى شد و نيروى هوائى و دريائى و نظام وظيفهٔ عمومى بهوجود آمد. محدوديت زياد حيات سياسى مردم از ديگر ويژگىهاى اين دوره بود، فرخى يزدى (شاعر و روزنامهنگار)، عشقى (شاعر و روزنامهنگار)، سردار اسعدبختياري، سيدحسن مدرس و عدهاى ديگر از مخالفان به قتل رسيدند يا زندانى شدند. در عين حال در اين دوره طرح يک برنامهٔ نوسازى از بالا ريخته شد که بسيارى از آنها از روى اقدامات آتاتورک در ترکيه صورت مىگرفت. سرمايهگذارىهاى سنگين در صنايع از سوى دولت انجام شد، خط آهن و جادههاى شوسه کشيده شد، بر زمينها ماليات واحد وضع شد و نظام ادارى نوسازى شد.
توسعهٔ ديوانسالارى و تمرکز توسعهٔ اقتصادى در تهران باعث توسعهٔ اين شهر و افزايش جمعيت شد. بين سالهاى ۱۳۰۴ تا ۱۳۰۷ قوانين جديدى به تصويب رسيدند و بهجاى قوانين شرعى و عرفى رايج بهکار گرفته شدند. تعرفههاى دولتى وضع و کاپيتولاسيون لغو شد. يکسان کردن نظام آموزشى و فرستادن محصلين به خارج از اقدامات اين دوره بود ولى طيف خاصى از جامعه را شامل مىشد. در عين حال بخشى از همين تحصيلکردگان بهدليل گرايش به مکاتب غربى (دموکراسي) و شرقى (کمونيسم) به مخالفان حکومت تبديل مىشدند. عمدهترين پيروان کمونيسم، جريان ۵۳ نفر بود. مناطق روستائى محروم از آموزش بودند و سطح زندگى روستائيان کماکان پائين بود. تأسيس بانک سپه (۱۳۰۴ شمسي) و بانکملى (۱۳۰۷) با سرمايهٔ ملّي، رشد چشمگير صنعت، حمل و نقل، ارتباطات تلفني، تأسيس راديو و خبرگزارى پارس، تأسيس دانشگاه تهران، اجازهٔ تحصيل زنان در دانشگاه و شرکت در کار ادارات از ديگر اقدام اين دوره بودند.
در اين سالها علىرغم رشد صنعت، تجارت با سرعت بيشترى رشد مىنمود. در اين دوره نفوذ روحانيون در امور سياسى و اجتماعى جامعه بهنحو چشمگيرى کاهش يافت. اين اقدامات از بالا با مقاوتگاه شديد طيفهاى مختلف اجتماعى مواجه گرديد. از جمله در مورد تغيير لباس و کشف حجاب. ايران اولين کشور اسلامى بود که اقدام به کشف حجاب کرد. شديدترين برخورد با اين مسئله و نيز تغيير لباس در مشهد بهصورت بستنشستن مردم در مسجد گوهرشاد بود که بهدستور رضاشاه به مسلسل بسته شد. اعتصاب کارگران شرکت نفت ايران و انگليس (۱۳۰۸) و قيام عشاير جنوب در همان سال از ديگر ناآرامىهاى مهم اين دوره است. در ۱۳۱۱ امتياز نفت ايران و انگليس لغو و در ۱۳۱۲ مجدداً امضاء شد. سهم ايران در قرارداد تغييرى نکرد و فقط تاريخ انقضاء آن از ۱۳۴۰ شمسى به ۱۳۷۲ تغيير يافت. امور سياسى و اقتصادى جنوب کشور بهطور عمده در دست دولت انگلستان بود و دولت بريتانيا عمدهترين طرف تجارت خارجى ايران بود. از حدود ۱۳۱۵ حضور و نفوذ آلمان در ايران افزايش يافت و با کاهش سهم انگلستان، آلمان تبديل به اولين طرف معاملات خارجى ايران شد و بسيارى از کارهاى عمرانى در دست آنها قرار گرفت و در وزارتخانهها و ادارات دولتى هواداران زيادى پيدا کردند. با شروع جنگ جهانى دوّم علىرغم اعلان بىطرفى رسمى ايران، فعاليت آلمانها در ايران افزايش يافت. دولتهاى بريتانا و شوروى با ارسال يادداشتى به دولت ايران خواستار اخراج آلمانها شدند. ولى با تعلل شاه، قواى شوروى و انگلستان در سوّ شهريور ۱۳۲۰ وارد خاک ايران شدند و رضاشاه که با غصب املاک بسيارى اکنون بزرگترين مالک ايران بود، در همان ماه از ايران تبعيد شد و سه سال بعد در ۱۳۲۳ در تبعيد درگذشت.