سلسله‌اى از مغولان که مؤسس آن هلاکو از خاندان تولى پسر چنگيز بود. در دورهٔ ايلخانان آن خاندان‌هاى قديمى محلّى که ابراز انقياد نسبت به مغولان کرده بودند و با نظارت نمايندگان ايلخانان در قلمرو خود حکومت مى‌کردند. ايلخانان به شيوهٔ زندگى چادرنشينى خود در يک نقطه زندگى نمى‌کردند و هر قسمت از سال را در منطقه‌اى مى‌گذارندند. آنها براى ادارهٔ امور کشور و اخذ ماليات‌ها از مأموران و دبيران ايرانى استفاده مى‌کردند. در اين دوره برده‌دارى براى مدتى احياء شد و وضع کشاورزان و صنعتگران آنقدر سخت شد که در طول تاريخ سابقه نداشته است.


ايلخانان
(۶۵۶ تا ۷۵۶ هجرى قمرى)
مؤسس: هلاکو ۶۵۶ تا ۶۶۳
آباقاخان ۶۶۳ تا ۶۸۰
تکوداراحمد ۶۸۰ تا ۶۸۳
ارغون ۶۸۳ تا ۶۹۰
گيخاتو ۶۹۰ تا ۶۹۴
بايدو ۶۹۴ (فقط چند ماه)
غازان ۶۹۴ تا ۷۰۳
الجايتو / محمد خدابنده ۷۰۳ تا ۷۱۶
ابوسعيد بهادر ۷۱۶ تا  ۷۳۶

هلاکو (۵۶۵ تا ۶۶۳ هجرى قمرى)

در دروهٔ سلطنت منگوقاآن از طرف او به ايران آمد تا اسماعيليان را نابود کند و خليفهٔ بغداد را مطيع سازد. در ۶۵۴ لشکر مغول بسيارى از قلاع اسماعيليان را محاصره کردند. در همان سال قلعهٔ الموت به‌دست هلاکو افتاد و خورشاه تسليم وى شد. هلاکو امر به نابود کردن کتابخانهٔ اسماعيليان کرد ولى عطاملک‌جوينى باعث شد تا به جز کتاب‌هاى مذهبى اسماعيليان بقيهٔ کتاب‌ها حفظ شوند. پس از آن هلاکو به بغداد لشکر کشيد على‌رغم اينکه مستعصم بالله خليفهٔ عباسى به خدمت او رسيد، هلاکو او و مردم بغداد را قتل و عام کرد و به خلافت ۵۲۵ سالهٔ عباسيان خاتمه داد. شهر مراغه را پايتخت خود ساخت و خواجه نصيرالدين‌طوسى به امر او به‌بناء رصدخانه و بستن زيج‌ايلخانى مشغول شد. قلمرو هلاکو از آسياى صغير در غرب تا هرات در شرق، گرجستان در شمال و خليج فارس در جنوب گسترده بود. او قصد تسخير مصر را داشت که با شنيدن خبر درگذشت بردار خود منگوقا‌آن به ايران بازگشت و در آذربايجان مُرد.

آباقاخان (۶۶۳ تا ۶۸۰ هجرى قمرى)

پسر هلاکو بود که بخشى از سلطنت او به جنگ با مدعيان در خراسان و خوارزم گذشت. در دورهٔ او شرف‌الدين ابراهيم، قاضى‌القضاة فارس ادعاى مهدويت کرد و در فارس برخاست و بى‌رحمانه سرکوب شد. او نيز چون پدر خود قصد تسخير مصر را داشت ولى لشکريان او دو بار از سلطان‌ مصر شکست خوردند. او با دختر امپراتور روم شرقى (بيزانس) ازدواج کرد و خود مسيحى شد. قلمرو او تاکنار درياى مديترانه گسترش يافت. او در همدان درگذشت.

تکوداراحمد (۶۸۰ تا ۶۸۳ هجرى قمرى)

پسر هلاکو و نخستين ايلخانى بود که اسلام پذيرفت و به همين دليل با پادشاه مصر صلح کرد. بزرگان مغول با او از درِ مخالفت درآمدند و ارغون پسر آباقاخان بر او شوريد امّا گرفتار شد. ولى پس از چندى بزرگان مغول او را نجات دادند و تکوداراحمد متوارى شد. پس از چندى گرفتار و کشته شد.

ارغون (۶۸۳ تا ۶۹۰ هجرى قمرى)

پس از تکودار در هشترود آذربايجان بر تخت نشست. سياست پدر خود را ادامه داد و براى جلوگيرى از نفوذ دولت مصر با دولت‌هاى اروپائى روابط برقرار کرد. در زمان او شورشى در لرستان به پا شد که منجر به گرفتن اصفهان و کشتن مأموران ايلخان شد. اين عصيان فرونشانده شد. به فرمان ارغون، شمس‌الدين‌جوينى که وزارت هلاکو، آباقا و تکودار را داشت، همراه با جمعى از فرزندان خود کشته شد. سپس سعدالدوله يهودى را به وزارت خود برداشت. اين اقدام به‌منظور کاستن از نفوذ مأموران ايرانى صورت گرفت.

گيخاتو (۶۹۰ تا ۶۹۴ هجرى قمرى)

فرزند آباقا در زمان پدر فرمانرواى آسياى صغير بود. سياست غلط و ولخرجى‌هاى او باعث تهى‌شدن خزانه گشت. براى مقابله با اين وضع نوعى اسکناس چرمى به‌نام چاو تهيه نمودند که با شورش مردم مواجه شد. بايدوخان نوهٔ هلاکو که در بغداد بود به جانب او تاخت و وى را در همدان شکست داد و چند روز بعد او دستگير و کشته شد.

بایدو (۶۹۴ هجری قمری)

او ۶ ماه بیشتر سلطنت نکرد و در پیکار با غازان‌خان فرزند ارغون کشته شد. در این زمان بر اثر مالیاتهای وجهی و جنسی کمرشکنی که گرفته می‌شد، نواحی بسیاری خالی از سکنه گشتند و مردمان آنها متواری شدند. به عنوان برخوردی با این وضع مغولان، روستاییان را مقید به زمین کردند ولی قسمت اعظم زمینها غیرمزروع باقی ماند و زارعان آنها را رها کردند.

غازان (۶۹۴ تا ۷۰۳ هجرى قمرى)

در تبريز به تخت نشست، اسلام آورد و نام محمود بر خود گذارد و اسلام را دين رسمى دولت ايلخانان اعلام کرد. وضع رعايا در هنگام جلوس غازان به تخت بسيار بد بود به اين دليل اوضاع مالياتى را سروسامان داد و امنيت در قلمرو خود به‌وجود آورد و تدريجاً در وضع رعايا بهبودى نسبى حاصل شد. غازان در جهت آبادانى شهرهاى ويران و اراضى باير مى‌کوشيد. در زمان او عيار سکه‌ها در تمام بلاد ايلخانى يکسان شد. او همچنين در جهت آبادانى شهرهاى ويران و اراضى باير اقدام کرد و اين اصلاحات تغييرات اساسى در زندگى شهرنشينان به‌وجود آورد. وزير ايرانى او رشيدالدين‌فضل‌الله در اصلاحاتى که غازان صورت مى‌داد نقش مهمى داشت. غازان به‌ترويج علوم و صنايع نيز علاقهٔ بسيار داشت. تبريز که در زمان اباقاخان پايتخت شده بد روقن بى‌سابقه‌اى يافت بود. او شنب غازان را در تبريز ساخت که از عجايب بناهاى اسلامى زمان خود بود. نيز دوبار به شام و مصر لشکر کشيد که بار اوّل پيروز گشت ولى بار دوّم شکست خورد. او در ۳۳ سالگى در قزوين درگذشت. اصلاحات او اگر چه تغييراتى به‌وجود آورد ولى عامهٔ مردم همچنان در فقر و فاقه مى‌زيستند.

الجايتو/ محمد خدابنده (۷۰۳ تا ۷۱۶ هجرى قمرى)

برادر غازان بود که تحت نفوذ علامهٔ حلى به مذهب تشيع گرويد. در زمان او گيلان کاملاً به دولت ايلخانان پيوست. او بناى سلطانيه را در نزديکى زنجان که بناى آن از زمان غازان شروع شده بود به انجام رسانيد و آنجا را مرکز سلطنت خود قرار داد. رشيدالدين فضل‌الله که در زمان او نيز قدرت خود را به‌طور کامل حفظ کرده بود، ربع رشيدى را در تبريز بنا کرد. اصلاحات زمان غازان در اين دوره نيز ادامه يافت.

ابوسعيدبهادر (۷۱۶ تا ۷۳۶ هجرى قمرى)

او پسر الجايتو و هنگامى که به سلطنت رسيد سيزده‌ساله بد. در زمان او به‌دليل لغو اقدامات غازان در گوشه‌وکنار طغيان‌هائى رخ مى‌داد که او به کمک امير چوپان سپهسالار خود آنها را سرکوب کرد. در زمان او خواجه رشيد‌الدين فضل‌الله به مسموم کردن الجايتو متهم و کشته شد. با مرگ ابوسعيد در واقع کار سلسلهٔ ايلخانان مغول به پايان رسيد.