نام او باباخان و برادرزاده و وليعهد آقامحمدخان و در زمان او حاکم فارس و کرمان و يزد بود. در ابتداى سلطنت مواجه با مخالفان و مدعيان شد که آنها را سرکوب کرد. سپس پسر خود عباس‌ميرزا را نايب‌السطنه و فرمانفرماى خراسان قرار داد. در اين دوره رقابت‌هاى ميان دولت‌هاى غربى در کشورهاى منطقه وارد مرحلهٔ جديدى شده بود. لرد و لزلى فرمانفرماى انگليش که از استيلاء افاغنه بر هند بيمناک بود با دولت ايران وارد مذاکره شد و انگلستان نيز هيئت سياسى ـ تجارى به رياست سر جان ملکم را به ايران فرستاد که موفق به بستن يک معاهدهٔ تجارى ـ سياسى با ايران شد (۱۲۱۵/۱۸۰۱). طبق اين عهدنامه فتحعلى‌شاه پذيرفت تا هنگامى که شاه افغان از ادعاهاى خود بر هند دست برنداشته و با او صلح نکند و فرانسويان را نيز به ايران راه ندهد. در مقابل دولت انگليس متعهد شد که در صورت تهديد روسيه به ايران، براى ايران اسلحه تهيه کند.


در اين دوره جنگ‌هاى ايران و روسيه شروع شد (دورهٔ اوّل جنگ‌هاى ايران و روس). در ۱۲۱۸ روس‌ها بر شهرهاى قفقاز دست انداختند. فتحعلى‌شاه براى کمک گرفتن از انگلستان طبق قرارداد ۱۲۱۵/ ۱۸۰۱ هيئتى به هند فرستاد ولى اعتنائى به اين هيئت نشد. فتحعلى‌شاه که از اين‌سو نااميد شده بود متوجه دربار فرانسه و ناپلئون شد. و ناپلئون نيز نمايندگانى به ايران فرستاد. نتيجهٔ اين رفت‌وآمدها عهدنامهٔ فين‌کنشتاين ميان دو دولت بود (۱۲۲۲ / ۱۸۰۷) به موجب اين قرارداد فرانسه براى کمک به ايران به‌منظور پس گرفتن گرجستان، ارتش ايران را مجهز مى‌کرد و در مقابل درصورت لشکرکشى ناپلئون به هند از راه ايران، دولت ايران به ارتش وى کمک مى‌نمود و همچنين ايران افاغنه را به حمله به هند (و طبعاً مبارزه با انگلستان) وا مى‌داشت. به‌دنبال اين عهدنامه ژنرال گاردان فرانسوى به ايران آمد و اقداماتى براى تعليم نيرو و ريختن و درست کردن توپ انجام داد. اين اقدامات به‌دليل امضاء پيمان تيلسيت ميان روسيه و ناپلئون متوقف شد و فتحعلى‌شاه که در مقابل روسيه تنها مانده بود مجدداً متوجه انگليس شد. اين دوره از مناسبات ايران و انگليس شد.


اين دوره از مناسبات ايران و انگليس منجر به قراردادهاى ۱۸۰۹،۱۸۱۲،۱۸۱۴ شد. قرارداد ۱۲۲۴/ ۱۸۰۹ مقدمهٔ يک معاهدهٔ مفصل ميان دو دولت بود که در ۱۲۲۷. ۱۸۱۲ به امضاء رسيد. بر طبق اين قرارداد ايران متعهد مى‌شد که اجازهٔ عبور لشکرهاى کشورهاى اروپائى خصم انگليس را از ايران به سمت هند ندهد، چنانچه جنگى ميان افاغنه و هند رخ داد ايران به دولت انگليس کمک کند و در عوض در صورت درگيرى ميان افاغنه و ايران دولت انگليس بى‌طرف باقى بماند و در صورت درگرفتن جنگى ميان ايران و هر يک از کشورهاى اروپائي، دولت انگليس در رفع اختلافات بکوشد و در صورت عدم موفقيت به ايران کمک نظامى يا مالى معينى بنمايد. علاوه بر اين ايران متعهد شد که هر پيمانى که با دولت‌هاى خصم انگلستان منعقد کرده باطل نمايد. سرپرست اين هيئت از سوى انگليس سرگور اوزلى بود. اين معاهدهٔ ايران را زير نفوذ دولت انگليس قرار داد. پس از انعقاد عهدنامهٔ گلستان، دولت انگليس در قرارداد ۱۸۱۲ تجديد نظر کرد و عهدنامهٔ ۱۸۱۴ بين دو دولت بسته شد.

دورهٔ اوّل جنگ‌هاى ايران و روس (۱۲۱۸ تا ۱۲۲۸ هجرى قمرى)

پادشاهان مسيحى گرجستان مى‌خواستند که تحت حمايت دولت روسيه باشند و پس از مذاکرات بين دو دولت، تزار روسيه گرجستان را که تا آن زمان ضميمهٔ ايران بود، تصرف کرد، برادر پادشاه گرجستان که از اين وضعيت رضايت نداشت به دربار فتحعلى‌شاه پناهنده شد. حضور او نيز علاوه بر عوامل ديگر تحريک کنندهٔ فتحعلى‌شاه به جنگ بود. فرماندهٔ قشون ايران در اين جنگ‌ها عباس‌ميرزا نايت‌السلطنه بود. ارتش روسيه در ابتدا تفليس و گنجه و قراباغ و ايرووان را تصرف کرد ولى در جنگ شديدى که ميان ارتش روسيه و ايران در اوچ‌کليسا (اوچميادزين درگرفت، ارتش رويسه شکست خورد و ايروان در دست ايران باقى ماند و پس از چندى گنجه نيز از دست روسيه خارج شد ولى با بازگشت عباس‌ميزرا و فتحعلى‌شاه به ايران، گنجه مجدداً به‌دست روس‌ها افتاد. پس از آن براى مدتى بدون آنکه درگيرى عمده‌اى ميان دو ارتش روى دهد، روس‌ها پيشرفت آرامى داشتند.


در جنگ‌هاى مهم بعدى که ميان ارتش‌هاى دو کشور رخ داد غالباً پيروزى از آنِ ارتش عباس‌ميرزا بود تا آنکه در ۱۲۲۷ در جنگى که در اصلاندوز صورت گرفت عباس‌ميرزا شکست خورد. دولت رويسه که در اين بين مواجه با حملهٔ ارتش فرانسه شده بود خواهان صلح شد و در نتيجه عهدنامهٔ گلستان در ۹ شوال ۱۲۲۸/۱۳ اکتبر ۱۸۱۳ با عجله منعقد شد و به اين دوره از جنگ‌ها خاتمه داد. به‌موجب اين عهدنامه همه چيز در همان حالتى‌که بود باقى ماند. در نتيجه باکو، دبند، شکي، شيروان، قراباغ، لنکران، گنجه، داغستان، ارمنستان، گرجستان، ابخاز و قسمتى از تالش در دست روسيه باقى ماند. ايران حق کشتيرانى در درياى خزر را از دست داد و براى گمرکات و واردات و صادرات ترتيبات خاصى داده شد. در عوض دولت روسيه نايب‌السلطنگى عباس‌ميرزا را به رسميت شناخت. اين شکست باعث حملهٔ عثمانى‌ها به آذربايجان و ياغى شدن اميربخارا و خان خيوه شد که سرکوب شدند.

دورهٔ دوّم جنگ‌هاى ايران و روس (۱۲۴۱ تا ۱۲۴۳ هجرى قمرى)

در فاصلهٔ ميان دو جنگ اختلافات سرحدى ادامه يافت. در برخى از قسمت‌هاى قفقاز مردم از اينکه زير حکومت روسيه قرار گرفته بودند ناراضى بودند. همچنين علما و مجتهدين ابراز نارضايتى مى‌کردند و از سوئى بخشى از درباريان که اين عهدنامه را موجب تحکيم وضعيت عباس‌ميرزا مى‌دانستند از آن رضايت نداشتند، علاوه بر اين موامل ارتش روسيه به‌طور مستمر به داخل مرزهاى تعيين شدهٔ ايران پيشروى مى‌کردند. به اين دلايل جنگ مجدداً به فرماندهى عباس‌ميرزا ميان دو دولت در گرفت. اگر چه در مرحلهٔ اوّل جنگ‌ روس‌ها شکست خوردند و بخش‌هائى چون شيروان، شکي، تالش و باکو به‌دست ايران افتاد امّا در جنگى که در نزديکى گنجه بين دو قشون در گرفت، سپاه ايران از ارتش روسيه به فرماندهى پاسکيوويچ شکست خورد. عباس‌ميرزا به تبريز بازگشت و مجدداً دست به حمله زد ولى در جنگ‌هاى بعدى نهايتاً شکست خورد و قواى پاسيکوويچ وارد اردبيل و تبريز شدند. عباس‌ميرزا خواهان صلح شد که بالاخره مذاکرات منجر به عقد عهدنامهٔ ترکمان چاى در قريه‌اى به همين نام ميان تبريز و ميانه شد (۱۲۴۳/۱۸۲۸). به‌موجب آن ولايات ايروان، نخجوان، اردوباد و اوچ کليسا نيز به روسيه واگذار شد و ارس خط مرزى ميان دو کشور تعيين شد و ايران ناچار از پرداخت غرامت سنگينى به روسيه شد. روس‌ها حق قضاوت کنسولى (کاپيتولاسيون) را نيز براى اتباع خود کسب کردند. در اين قرارداد نيز حق ولايتعهدى عباس‌ميرزا به رسميت شناخته شد.


از ديگر وقايع اين دوره آمدن گريبايدوف نويسندهٔ روس به‌عنوان سفير روسيه به ايران و قتل او در تهران بود. دولت ايران از ترس جنگ مجدد، خسروميرزا پسر وليعهد را براى عذرخواهى به پايتخت روسيه فرستاد. پس از اين جنگ‌ها در خراسان و ديگر نقاط اغتشاش بالا گرفت. عباس‌ميرزا هنگامى که عازم هرات بود در اثر بيمارى در مشهد در ۴۵ سالگى درگذشت. مرگ او ضربه‌اى به اصلاحات از بالا در ارتش، آموزش جديد و ... بود. نقش وزير عباس‌ميرزا، قائم‌مقام در اين برنامه‌هاى اصلاحى زياد و تعيين کننده بود. پس از مرگ عباس‌ميرزا پسر او محمدميرزا که هرات را محاصره کرده بود به تهران آمد و فتحعلى‌شاه او را وليعهد خود اعلان کرد. فتحعلى‌شاه نيز مدت کوتاهى پس از مرگ عباس‌ميرزا در اصفهان درگذشت. او همسران و فرزندان خيلى زيادى داشت و طماع و تجمل‌پرست بود.