نادر (۱۱۴۸ تا ۱۱۶۰ هجرى قمرى)
نادر از ايل افشار بود. در دورهٔ شاهطهماسب دوّم حاکم خراسان شد و تدريجاً بر تمام ايالاتى که در اختيار طهماسب دوّم بود مسلّط گشت. او اشرف افغان را علىرغم کمکهاى عثمانىها به اشرف در مهماندوست دامغان و سپس در مورچهخورت اصفهان شکست داد و آنها را از ايران راند. او سپس عثمانىها را از غرب ايران بيرون راند، ابدالىها را در مشهد شکست داد و هرات را تصرف کرد، پس از آن به قفقاز تاخت و شماخى و داغستان را فتح کرد. در اين زمان روسها نيز که از نواحى مجاور درياى خزر نعفى متوجه آنها نمىشد، بيرون رفتند. تا اين زمان طهماسب دوّم صفوى و سپس فرزند شيرخوره وى عباسسوّم اسماً پادشاه بودند. بين نادر و عثمانىها دو جنگ در گرفت که در اوّلى عثمانىها پيروز شدند و در دوّمى شکست خوردند.
اين شکست منجر به قرارداد صلحى شد که پس از نادر خود را شاه خواند (۱۱۴۸). دورهٔ سلطنت نادر مملو از جنگها و شورشها در نواحى مختلف ايران بود. در شيروان و گرجستان قيامهائى درگرفت. در استرآباد محمدحسنخان قاجار و در خوى و ماکو کردهاى دنبلى سربلند کردند، سيستان، خراسان، کرمان، بختيارى و لرستان را نيز شورش و آشوب فراگرفته بود. شورشها نتيجهٔ جنگها و فقر منتج از آن بود. ولى اين شورشها را سرکوب کند. او پايتخت را از اصفهان به مشهد منتقل کرد و چون از آشفتگى اوضاع هند مطلع شد به بهانهٔ اينکه پادشاه هند به افغانهاى فرارى پناه داده به آنجا حمله کرد و کشتار و خرابى زيادى به بار آورد و شکست سختى را به آنها تحميل کرد و با غنائم جنگى پرارزشى چون کوهنور و درياى نور و تختطاووس به ايران بازگشت. پس از چند جنگ ديگر ميان او و عثمانى قرارداد صلحى منعقد شد و مرز بين دو کشور بهصورت قبلى خود بازگشت. نادر نزديک قوچان بهدست سرداران خود کشته شد. پس از مرگ وى جنگهاى خانگى در ايران وسعت گرفت.
عادلشاه و ابراهيمشاه (۱۱۶۰ تا ۱۱۶۱ هجرى قمرى)
عادلشاه برادرزادهٔ نادر بود که در توطئهٔ قتل او دست داشت و پس از قتل نادر در مشهد به تخت نشست. پس از مدتى ميان او و برادر وى ابرهيمخان که دعوى سلطنت داشت جنگى درگرفت و عادلشاه شکست خورد و ابراهيم خود را شاه خواند. ابراهيم شاه که در اين زمان در غرب ايران بود جهت سرنگون کردن شاهرخ که در مشهد بر تخت نشست بود، عازم مشهد شد ولى شکست خورد و دستگير و سپس کشته شد.
شاهرخ (۱۱۶۱ تا ۱۲۱۰ هجرى قمرى)
پسر رضاقلىميرزا و نوهٔ نادر، در زمان او براى مدتى يکى از شاهزادگان صفوى با نام شاه سليمان دوّم بر تخت نشست. او شاهرخ را خلع و نابينا کرد. پس از مدت کوتاهى شاهرخ مجدداً به سلطنت رسيد و تا ۱۲۱۰ که بهدست آقا محمدخانقاجار سرنگون شد فقط در خراسان حکومت کرد و ابوالفتحخان بختيارى از جانب او حکومت اصفهان و نواحى مرکزى را داشت.