- ملاحظات نظامى - استراتژيک:
بديهى است که استفاده از سلاحهاى هستهاى کار ناپسندى است. آشناترين طرحهاى کاربرد سلاح هستهاي، طرحهاى ايالات متحده است که طراحى استراتژيک آن در مقياس وسيع، طى طرحهاى عملياتى ادغام شدهٔ واحد Single Intergrated Operational Plans - SIOP در مقياسى کوچک شکل مىگيرد و در اينجا است که گاه با طرح عملياتيِ هستهاى Nuclear Ooeration Plan - NOP ناتو تلاقى مىيابد؛ طرحى که در آن چگونگى استفاده احتمالى از تسليحات هستهاى در پيشامدهاى خاص مشخص مىشود.
اهداف هستهاى استراتژيک به پنج نوع اصلى تقسيم مىشوند:
۱. اهداف مرتبط با تسليحات هستهاى مانند سيلوهاى موشک، فضا به پايههاى هستهاى استراتژيک و دريا پايههائى با سيستمهاى هدايتکننده مربوط به آنها. اهداف هستهاي، اهدافى کلاسيک هستند و اگر به آنها ضربهاى استراتژيک وارد شود، تقريباً بهطور کامل و بهطرز شديدى بر اثر ضربه اول first strike منهدم مىشوند؛ انهدامى که بهصورت ضربه کشندهاى عليه ابزار تلافىکننده هستهاى دشمن بهکار مىرود.
۲. اهداف نظامى ديگر. Other Military Targets - OMT.
۳. مراکز فرماندهى نظامى و سياسى.
۴. اهداف اقتصادى که ممکن است پس از وقوع جنگ هستهاى بهعنوان ابزار بازسازى از آنها استفاده شود.
۵. جمعيت که دقيقاً با اهداف اقتصادى پيوستگى دارد و وجهالمصالحهاى براى صلح هستهاى بهشمار مىآيد.
به اين تريتب موارد فوق، اهداف مناسب براى ضربه دوم second strike محسوب مىشوند؛ ضربهاى که از سوى کشور آسيبديده با استفاده از پرتابکنندههاى بهجاى مانده انجام مىگيرد. اين پرتابکنندهها ميزان جمعيت اصلى مورد هدف را در دايرههاى P - 5 محاسبه مىکنند که دستکم ۲۵ هزار انسان را در شعاع چهار مايلى دربر مىگيرد.
ميزان اهميت موضوع بستگى به استمرار طرحهاى عملياتى ادغام شده واحد دارد که مهمترين آنها مربوط به ۱۹۶۲ بود که براى نخستينبار جمعيت شوروى سابق از فهرست اهداف خارج شد. در طرحريزى جديد آمريکا حدود پنج درصد از قدرت هستهاى به اهداف هستهاي، پنجاه درصد به اهداف نظامى ديگر، هفت درصد به رهبرى سياسى و نظامى و ۳۸ درصد به اهداف اقتصادى اختصاص يافته است. عملاً انفجار، گرما و تشعشع حاصل از ضربات هستهاى عليه هر يک از سه گروه پيش از تخريب هدف، به خرابىهاى جانبى وسيعى از جمله کشتار مردم شهرها و تخريب اموال آنها خواهد انجاميد. محاسبه تلفات احتمالى دشوار است؛ چراکه اين تلفات تا حد زيادى بستگى به زمان خطر و پناهگاههاى موجود دارد و اينکه آيا مردم عمداً مورد هدف قرار گرفته باشند و يا نه. تخمينهاى مربوط به تعداد تلفات در يک جنگ هستهاى بين ابرقدرتها، طيفى بين پنج تا ۱۶۵ ميليون آمريکائى و ۳۷ تا صد ميليون شهروند روسى را دربر مىگيرد.
اروپاى غربى در يک جنگ هستهاي، در هر سطحى که باشد، بهشدت آسيب خواهد ديد؛ چرا که در آن چندين شهر بزرگ مثل شهرهاى بزرگ انگلستان وجود دارد که بهصورت يک نوار ۶۵ کيلومترى از ليورپول تا لندن امتداد يافته است. آمريکا و روسيه تقريباً از نظر توانائى هستهاى استراتژيک همتراز هستند؛ هر يک از دو ابرقدرت مىتواند ديگرى را بهطور کامل نابود کند. زرادخانههاى هستهاى درجه دوم نيز گرچه در مقايسه با زرادخانههاى بزرگ ناچيز هستند، توانائى تخريب بخشهاى وسيعى را دارند. موشکهاى هستهاى فرانسه، دستگاههاى دقيق و مهلکى هستند. موشکهاى زيردريائى استراتژيک انگلستان بهنام پولاريس A - 5 به مثابه سلاحهاى ضربه دوم و بهعنوان آخرين راه چاره درنظر گرفته شدهاند. با وجود اين همگى داراى ۴۶۰۰ کيلومتر برد هستند؛ يعنى بيش از آن حد که براى انهدام مسکو و اطراف آن لازم است، بُرد دارد و مىتواند تلفاتى بين پانزده تا بيست ميليون نفر دربر داشته باشد. اگر انگلستان موشکها ترايدنت Trident خود را بهکار گيرد (به همراه موشکهاى مکمل آن بهنام D - 5)، مىتواند به بيش از پانصد کلاهک که مستقيماً قابل هدفگيرى است، دسترسى داشته باشد و از توانائى کشتار حدود پنجاه ميليون انسان برخوردار شود.