نقش تغييرات فنّاورى در فرماندهى جنگ زمينى

اختراعات فنّاوري، که بيشترين آنها در جنگ دوم خليج فارس به‌کار گرفته شد، موجب بروز ”انقلاب فنّاورى نظامي“ شده است. اين انقلاب در پنج بُعد اصلى بر ارتش و جنگ زمينى تأثير خواهد گذاشت که قبلاً ذکر شد و در اينجا هر يک از آنها به اختصار شرح داده خواهد شد:

اثر کشندگى و ويرانگرى

در طول زمان بر ميزان کشندگى و مهلکى سلاح‌هاى جنگى افزوده شده و افراد و واحدهاى بيشترى از بين رفته‌اند. کشندگ و ويرانگرى به يکديگر مربوط و وابسته هستند. جنگ دوم خليج فارس اين واقعيت را روشن کرد که چطور تجهيزات پيشرفته‌اي، از قبيل سيستم‌هاى ليزرى و سکوهاى پرتابى که در فضا نصب شده بودند، مى‌توانند تحولى را در جنگ زمينى به‌وجود آوردند. در قرن بيست و يکم نيروهاى زمينى نسبت به گذشته بر تحرک آنها افزوده خواهد شد و مجهز به تجهيزاتى خواهند شد که قادر به برقرارى ارتباط از مسافت‌هاى خيلى دور هستند و همچنين قادر به مانور سريع و استفاده از سکوهاى آتش و ديگر خدمات کشنده از مسافت‌هاى دور خواهند شد. همکارى واحدها در مواقعى که فاصله زيادى از يکديگر دارند مشکل است؛ اما ايجاد هماهنگى امرى ضرورى است. در حقيقت مى‌توان نتيجه گرفت که با افزايش پراکندگى واحدها بر اهميت کيفى سربازان و فرماندهان و نياز به همکارى واحدها در سطح عالى افزوده خواهد شد.

حجم و دقت آتش

نظريه افزايش حجم آتش تا حد نهائى ويژگى خود را با ظهور سلاح‌هاى هسته‌اى نشان داده است. البته با افزايش حجم آتش تغييراتى نيز در ديگر زمينه‌هاى جنگ زمينى به‌وقوع پيوسته است. استفاده از سنگرها و پيشرفت در تجهيزات حفاظتى در ميدان جنگ، از قبيل تجهيزات جنگى زمينى و تانک‌ها همه از آثار اين وقايع هستند. افزايش حجم آتش و بالا رفتن دقت موجب تغييراتى در ساختار سلاح و تجهيزات، سازماندهي، تاکتيک جنگى نيروهاى زمينى در قرن بيست و يکم خواهد شد. با عرضه سلاح‌هاى پر قدرت، ارائه فنّاورى اسلحه‌سازي، الکترو مغناطيس و همچنين با ارائه طرح‌هاى هدايت‌شونده در سطح عالى و ديگر پيشرفت‌هائى که هنوز مشخص نشده‌اند بر حجم آتش و دقت آن در آينده افزوده خواهد شد. اين موضوع با درنظر گرفتن فنّاورى يکپارچه کنونى امرى بديهى است.

فنّاورى يکپارچه

فنّاورى يکپارچه برخلاف تاريخ جنگ زمينى اين امکان را به ما مى‌دهد که به سطح بالائى از دقت و حجم آتش دست يابيم. در قرن بيست و يکم سيستم نيروهاى زمينى به‌صورت ائتلافى درخواهند آمد؛ به اين معنى که به‌صورت شبکه‌اى مرکب از نيروهاى زميني، هوائي، دريائى و فضائى درخواهند آمد، با اين شبکه ائتلافيى است که به‌ ميزان دقت در ميدان جنگ افزوده خواهد شد.


افزايش فنّاورى يکپارچهٔ نيرو در رابطه با تأثير آتش مهم و حياتى است. ارتباط سريع و فشرده بين تعدادى از سيستم‌هاى جمع‌آورى اطلاعات، سيستم‌هاى مانور، سيستم‌هاى اجراءِ آتش و سيستم‌‌هاى پشتيبانى لجستيکى اين امکان را به فرماندهى مى‌دهند که مبارزه‌اى تاريخى و دگرگون‌کننده در پيش داشته باشد. بهترين کار ائتلاف سيستم‌هاى جمع‌آورى اطلاعات و شناسائى اعم از انسانى و فنّاوري، فرماندهي، کنترل و ارائه آتش در مراکز مانورى و خيلى از فعاليت‌هاى ديگر است، که همگى به‌صورت ديجيتالى به مراکز پشتيبانى لجستيکى ارتباط پيدا مى‌کنند. اين نيروهاى آماده به نيروهاى مرکب و مسلحى تبديل خواهند شد که از لحاظ کيفيت با نيروهائى که هم‌اکنون وجود دارند تفاوت فاحشى خواهند داشت. ديجيتالى کردن عمليات جنگى جهشى عمده در رهبرى صحنه‌هاى جنگى خواهد بود، اما به معنى قطع رابطه کامل از گذشته نيست. عامل عمده در حداکثر استفاده از فنّاورى يکپارچه تنها سخت‌افزار نيست، بلکه مسئله اساسى نيروى انسانى و سازماندهى است.

تأثير گروهى

به‌منظور افزايش تأثير مانور و ضربت‌ها، افزايش قدرت آتش قابل کنترل فرماندهى زمينى و هماهنگى کردن مراکز سرويس‌دهى نيروى زميني، اين نيرو بايد کاملاً با نيروهاى هوائي، دريائى اتحاد داشته باشد. فقط در اين‌صورت است که فرماندهان قادر هستند که کاملاً حالت هماهنگى را بين نيروهاى ترکيبى حفظ کنند. بنابراين بايد استفاده از فنّاورى يکپارچه را افزايش داد. نيروهاى مشترک را مى‌توان در يک موقعيت فرضى و در شرايط مختلف ژئوپوليتيکى به‌کار گرفت. در نيروهاى مشترک متحد هرگونه تغيير کيفى امکان‌پذير است؛ زيرا ترکيب کلى چنين نيروئى از مجموع قسمت‌هاى مختلف آن بزرگ‌تر و عظيم‌تر است. بر اين اساس در موقعيت‌هاى مختلف، يک تيپ نظامى با همکارى يک واحد دريائى و يک اسکادران هوائى که کاملاً تحت‌نظر يک ستاد کل، متحد شده‌اند مى‌توانند عملياتى را که طى جنگ جهانى دوم از عهده نيروهاى بسيار وسيع برمى‌آمد، انجام دهند. به‌طورى‌که تفکرات و تجارب به‌دست آمده نشان داده است، هرچه اندازه واحدها کوچک‌تر باشد به همان نسبت قادر به خلق آثار بهترى خواهند شد و اين در صورتى امکان‌پذير خواهد بود که مجهز به فنّاورى با کيفيت بالا، نيروى آموزش ديده، فرماندهى خوب و متکى بر خط مشى مناسبى باشند.

عمليات تجسسى و استتار

جمع‌آورى اطلاعات به طريقه الکترونيکى و همچنين دقت اطلاعات در اواسط قرن بيست توسعه يافت. اين امر موجب نگرش جديدى نسبت به عمليات تجسسى و استتار شد. وسايل الکترونيکى اين امکان را به فرمانده مى‌دهد که حتى ماوراءِ افق را نيز تحت‌نظر داشته باشد. استفاده از سيستم‌هاى ميکروالکترونيکي، فنّاورى پيشرفته، تله ويدئوها و ديگر شبکه‌هاى اطلاعاتي، امکان استتار نيروهاى زمينى را افزايش مى‌دهند. جمع‌آورى اطلاعات از طريق آواکس‌ها، جى‌استارها و ديگر سيستم‌هاى پيشرفته اين امکان را براى فرماندهان نيروهاى زمينى فراهم مى‌کنند که از مسافت‌هاى دور دشمن را تحت‌نظر داشته باشند. تحت چنين شرايطى ميدان نبرد براى فرمانده نيروهاى زمينى بسيار قابل دسترس خواهد بود.


با درنظر گرفتن مجموع اين مسائل ما قادر هستيم تصويرى از جنگ زمينى در قرن بيست و يکم پيش‌بينى کنيم، که شامل دو بخش است:


- اول:

رهبران سياسى ازنيروهاى زمينى چگونه استفاده خواهند کرد؟ آيا نيروهاى زمينى قرن بيست و يکم عامل جلوگيرى از جنگ خواهند بود يا تحريک‌کننده جنگ؟ يا اين نيروها به‌صورت قطعى در خاتمه دادن به جنگ‌ها به سود کشور و متحدان آن به‌کار گرفته خواهند شد؟


- دوم:

فرماندهى جنگ‌هاى نيروهاى زمينى در قرن بيست و يکم به چه صورتى خواهد بود؟ قدر مسلم اين است که آنها بايد قادر باشند که دشمن را در فواصل بسيار دور و حتى ماوراءِ افق به‌طور وسيعى تحت‌نظر داشته باشند.