زندگى روزمره انسان و انگيزهها و پديدههائى که او را از خانه بيرون برده، دوباره به خانه باز مىگرداند، در محيط سياسى اثر ژرفى مىگذارد. اين اثرگذارى از آن جهت مورد توجه ويژه جغرافياى سياسى است که محيط زندگى گروههاى انسانى را وادار به ايجاد ساختارهائى سياسى و نظامى ادارى براى اداره امور آن محيط مىسازد. اثرگذارى متقابل اين ساختار يا نظام سياسى و زندگى روزمره انسان، بخش مهمى در مطالعات جغرافياى سياسى است. به گفته ديگر، شهر city و روستاى جغرافياى سياسى در برگيرنده محيط انسانى پويائى است که در چهارچوب نظامى که پيوسته در حال دگرگونى است، اثرگذارى در محيط انسانى - طبيعى را هميشه پيگير است. در اين بحث، بهدليل يکى بودن طبيعت اثرگذارى سياسى در محيط، روستا نمونه کوچکترى از شهر فرض مىشود و مطالعه در اطراف ناحيه شهرى دور خواهد زد.
ژان گاتمن بر اين باور است که سياست politics در اصل براى مطالعه امور شهر بوده است. وى ريشه واژهٔ پوليتيک (سياست) را در واژهٔ يونانى پوليس - polis به معنى شهر جستجو مىکند و مىگويد که ارسطو کتاب سياست خود را به بررسى چگونگى پيدايش شهر ها اختصاص داده بود.
مطالعه شهر عبارت است از درک جامعه ناحيهاى از راه مطالعه ساختار فضائي، جريان سياسى و نظام اقتصادى آن. شهروندان در هر بخشى از جهان، اتباع حکومتى ويژه و اجزاءِ نظام سياسى ملي، منطقهاى و جهانى هستند و در پويائى اقتصاد ملي، منطقهاى و جهانى اثر مىگذارند. نخستين محيط زندگى اين شهروندان، شهر يا روستا است که بيشترين اثرگذارى را در چگونگىهاى جغرافيائى - سياسى جهان دارد.
از ديدگاه اثرگذارىهاى محيطي، مناطق متمرکز و فشرده داخلى شهرهاى بزرگ (بدون درنظر گرفتن حومهها) را متروپوليس metropolis گويند که معمولاً مهمترين شهر در کشور است، حال آنکه شهرهاى بزرگى که بهصورت موزائيکى از مليتها و فرهنگهاى گوناگون درآمده است و در ارتباط جهانى گستردهاى قرار دارد، کازموپوليتن خوانده مىشود. نزديکترين برابر فارسى اين اصطلاح مىتواند شهر بينالمللي باشد که در آن نمونههائى فراوان از ملل مختلف کنار هم زندگى مىکنند. بخش مهمى از تعاريف ژان گاتمن درباره مگالوپوليس در مورد اينگونه شهرها نيز صدق مىکند، در حالىکه برابر فارسى مگالوپوليس مىتواند ابر شهر باشد. شهرهائى چون لندن، پاريس، نيويورک و لوسآنجلس شايد نمونههائى از کازموپوليتنهاى کنونى باشند که بهسرعت گسترش مىيابند و در برخى موارد، بهويژه در مورد لندن و توکيو، بهصورت مگالوپوليسهائى نوين درمىآيند.
شهرهاى جهانى
امروزه شمارى از شهرهاى بزرگ در باختر ايالات متحده و اروپا باخترى روابط اقتصادى گسترده و مستقلى را در زمينه مبادلات بازرگانى با بخشهاى گوناگون جهان آغاز کردهاند. تلاشهاى مستقل بازرگانى شهر بزرگى مانند سانفرانسيسکو در مبادلات با ژاپن و آسياى جنوب خاوري، چارچوب حاکميت سياسى - اقتصادى کشور ايالات متحده آمريکا را در نورديده است و اثرگذارى فرهنگى متقابل و جداگانهاى را براى کاليفرنيا و بخش پهناورى از باختر ايالات متحده و آسياى جنوب خاورى تدارک مىبيند. اين وضع تائيد ديگرى بر اين حقيقت است که اقتصادى شدن نظام جهانى و جهانى شدن نظام اقتصادى بازار آزاد جنبههاى زيادى از حاکميت اقتصادى کشورها (حکومتهاى ملتي) را از ميان خواهد برد و نقشآفرينى خودمختار سياسى - اقتصادى شهرهاى بزرگ را گسترش خواهد داد. پرفسور پيتر تيلور و پرفسور پل ناکس Paul Knox در کنفرانسى که در سال ۱۹۹۳ در پلىتکنيک ويرجينياى ايالات متحده براى مطالعه گسترش اينگونه شهرها برگزار شد، از اصطلاح شهرهاى جهانى - world cities در اين مورد استفاده کردند و کتابى را که از مجموعه دستاوردهاى آن کنفرانس در سال ۱۹۹۵ تهيه کردند، شهرهاى جهانى در اقتصادى جهانى - World Cities in a World - Economy - نام دادند.