وضع توپوگرافى

مرزها

اساس و مبناى شکل مرزها و خط سير آنها گوناگون است و در مجموع ناشى از توجه به امنيت، ميراث تاريخي، موافقت‌نامه و درگيرى‌هاى نظامى است؛ ولى در نهايت، شکل هندسى مرزها زائيده تفکرات ژئواستراتژيک خواهد بود. شکل هندسى مرزها به سه صورت کلى قابل بحث است:


۱. محدب

۲. مقعر

۳. مستقيم


مرزهاى محدب هميشه وسوسه‌انگيز هستند؛ براى مثال بخش اعظم ژئوپوليتيک کشور لهستان متأثر از مرز محدب آن کشور بوده است؛ به همين دليل طى دو جنگ جهانى اول و دوم تلاش دشمن بيشتر در جهت دستيابى به اين مرز محدب بوده است و با تمام تحولاتى که اخيراً در اين کشور صورت گرفته، باز مسئلهٔ مرزهاى غربى لهستان مى‌تواند عاملى براى شروع جنگ احتمالى بين آلمان و لهستان باشد. البته اين پديده، مسئله ژئوپوليتيک لهستان را در خصوص همسايگان آن پيچيده‌تر کرده است.


در برخورد نظامى ايران و عراق نيز قبل از هر چيز مرزهاى محدب کشور ايران دستخوش آفند عراق گرديد. ”اين نقاط عبارت بودند از برآمدگى مرزى قصر شيرين بين قره‌تو تا آب گيلان، دوم برآمدگى نفت‌شهر و سرانجام برآمدگى مهران“. مرزهاى محدب موجب مى‌شود که در ابتداء و شروع درگيرى‌‌هاى نظامي، ابتکار عمل در دست کشور دارندهٔ آن باشد و در مقابل، کشورى که از چنين امتياز مرزى برخوردار نيست سعى مى‌کند اين ابتکار عمل را در شروع بحران از طرف مقابل سلب کند.

شبکهٔ آب‌ها

شبکهٔ آب‌ها از ديگر عوامل طبيعى است که طى تاريخ داراى نقش‌هاى گوناگونى بوده است. تا قبل از جنگ جهانى دوم شبکهٔ آب‌ها دارى نقش بازدارنده بودند؛ اما با پيشرفت تکنولوژى امروزه رودخانه‌ها اهميّت سابق خود را از دست داده‌اند، اگرچه در مقياس کوچک عملياتي، تا حدّى مؤثر هستند، به‌گونه‌اى که در طول زمان آثارى از خود برجاى مى‌گذارند؛ مثلاً تا قبل از توسعه خطوط آهن در کشورهاى جهان، قسمت اعظم رفت و آمد و تجارت داخلى از راه رودخانه‌ها صورت مى‌گرفت و همين امر در توسعه و تکامل وحدت ملى به‌خصوص در منطقه‌اى که حوضه رودخانه از وسعت زيادى برخوردار بود، اهميت زيادى داشت. اگر فرانسه و آلمان را از اين نظر با هم مقايسه کنيم، به دو نمونهٔ متفاوت برمى‌خوريم؛ مثلاً علت تسهيل بسط و تکميل وحدت ملى در کشور فرانسه، گسترش حوضهٔ رودخانه‌هاى بزرگ آن کشور به شکل چترى به‌طرف شمال و مغرب است و ديگر اينکه همه در يک ناحيهٔ مرکزى جريان دارند. اين امر با نگاهى به نقشهٔ فرانسه کاملاً جلب‌توجه مى‌کند و همين ناحيهٔ مرکزى است که کانون فعاليت‌هاى اقتصادى و سياسى سرزمين فرانسه گرديده است. يکى از علل عمدهٔ تأخيرى که در وحدت سياسى آلمان صورت گرفته و اين کشور را با مشکلات گوناگون و متنوعى روبه‌رو ساخته، شکل و جهت رودخانه‌هاى آن است. در آلمان رودخانه‌هاى رن، اودر، وزِر ”Veser“ و الب ”Elba“ همه به‌طرف شمال و به موازات يکديگر جارى هستند. مفهوم اين وضع طبيعى اين است که هيچ ناحيه و منطقهٔ طبيعى در آلمان وجود ندارد که مرکزيتى براى منافع ملت ژرمن و ايجاد وحدت ملى آلمان باشد.


وجود رودخانه‌هاى ولگا و دُن موجب شد که اتحاد شوروى با بهره‌گيرى از تکنولوژى مدرن، بتواند درياهاى سياه و بالتيک را به يکديگر مرتبط کند و به اين‌ وسيله يکى از مشکلات ژئواستراتژيک خود را برطرف سازد. کشور ترکيه نيز از رودخانه‌هاى دجله و فرات که از خاک آن کشور سرچشمه مى‌گيرند و وارد کشورهاى عراق و سوريه مى‌گردند به‌‌دليل طرز قرار گرفتن آنها، به‌عنوان يک عامل مثبت ژئوپوليتيک استفاده مى‌کند. اخيراً کشور ترکيه با کنترل آب رودخانه فرات توانست امتيازاتى از دو کشور عراق و سوريه دريافت کند. از سوى ديگر اين رودخانه‌ها با داشتن يک نقش ژئواستراتژيک، ترکيه را قادر خواهند ساخت تا عقايد خود را به کشورهاى مزبور تحميل کند؛ از اين رو در آينده بايد منتظر باشيم که ترکيه با بهره‌گيرى صحيح از اين شبکهٔ آب‌ها، نقش بيشترى در مسائل ژئوپوليتيک دو کشور مورد بحث داشته باشد. البته ترکيه اين توانائى را دارد که در آينده در مقابل رها کردن اين دو شبکه آب، از عراق تقاضاءِ نفت مجانى بکند.

ناهموارى‌ها

ارتفاعات، يکى ديگر از عوامل طبيعى است که تا حدى در سرنوشت سياسى کشورها مؤثر است. اساساً هرگاه مرزهاى سياسى يک کشور با سرحدات طبيعى به‌ويژ ارتفاعات، هماهنگ باشد، شرايط پدافندى مطلوب‌‌ترى براى آن کشور فراهم مى‌شود. اگرچه پيشرفت تکنولوژى تا حد زيادى در ارزش سياسى و نظامى ارتفاعات تغييراتى به‌وجود آورده، اما ارتفاعات همچنان به شکلى در مسائل ژئوپوليتيکى کشورها مؤثر هستند. ارتفاعات موجب کندى حرکات زمين و محدوديت در ايجاد شبکه‌هاى ارتباطى مى‌شود و اين امر بر شيوه‌هاى اقتصادى و توليدى تأثير مستقيمى دارد. مثلاً کشورى که در يک موقعيت کوهستانى قرار گرفته، بيشتر به استقرار صنايع کوچک و سبک گرايش مى‌يابد تا صنايع سنگين، چه بسا در مراحل تکاملى آن صنعت، به درجهٔ تخصص برسد. چنين کشورى اگر مکمل سرزمين‌هاى اطراف خود نباشد، علاوه بر پيشرفت و توسعه، امکان درگيرى نظامى کمترى براى آن فراهم مى‌‌شود. شکل ناهموارى‌ها در جابه‌جائى‌هاى داخلى جمعيت و امکانات تأثير مى‌گذارد و موجبات بروز نابرابرى‌هاى ناحيه‌اي، و در نتيجه تقويت افکار جدائى را فراهم مى‌سازد. در واقع يکى از مشکلات ژئوپوليتيکى کشورهاى خاورميانه و شمال آفريقا ناشى از همين وضع است.


ارتفاعات پيرنه که مانند ديوار عظيمى بين فرانسه و اسپانيا قرار گرفته، در قرن هفتم ميلادى مانع نفوذ اسلام به داخل فرانسه گرديد و اصولاً دو فرهنگ کاملاً متمايز در دو طرف خود تشکيل داد. يکى از ويژگى‌هاى عمده چکسلواکى سابق، تنوع محيط طبيعى اين کشور از لحاظ شکل ارتفاعات است. بخش‌هاى عظيمى از سرزمين‌هاى حاشيهٔ غربى اين کشور کوهستانى است و از نظر انسانى با ديگر نقاط آن تفاوت فاحشى دارد. اين ويژگى موجب شد تا ناحيهٔ مزبور پس از جنگ، توسط آلمان اشغال و پس از جنگ جهانى دوم دوباره ضميمهٔ کشور چکسلواکى شد. وجود ارتفاعات آپنين در ايتاليا نيز يکى از عوامل ژئوپوليتيکى است که در ورود اين کشور به پيمان دفاعى ناتو مؤثر بوده است؛ زيرا وجود اين رشته ارتفاعات عظيم و طرز قرار گرفتن آن موجب شده که دستگاه‌هاى کنترل‌کننده ”(.Observation Post (O.P“، روى ارتفاعات نصب شود و به‌عنوان يک قمر مصنوعى براى اهداف نظامى کابرد داشته باشد.