رم، جنگ جهانی دوم، سال ۱۹۴۳. "چزپرا" (لورن)، مادری بیوه، با دختر سیزده ساله خود، "رزتا" (براون) زندگی میکند. با شدت گرفتن بمباران شهر از سوی متفقین، "چزیرا" تصمیم میگیرد که خواربارفروشی کوچک خود را رها کند و همراه دخترش به دهکده زادگاهش در منطقه "چوچاریا" بگریزد. محبوب او، "جووانی" (والونه)، نیز میپذیرد که در غیابش مواظب مغازه باشد. بهزودی مادر و دختر به دهکده میرسند و زندگی آرامی را در پیش میگیرند. بهخصوص که "چزیرا" با روشنفکری بهنام "میکله" (بلموندو) رابطه برقرار میکند. اما "رزتا" نیز به "میکله" دل میبندد و رابطه این سه نفر گره میخورد. روزی گروهی از سربازان آلمانی، در حال عقبنشینی، وارد دهکده میشوند و "میکله" را بهعنوان راهنما با خود میبرند. "چزیرا" تصمیم میگیرد که به رم بازگردد. در بین راه گروهی از سربازان مراکشی به او و دخترش هتک حرمت میکنند....
٭ نام فیلم اشاره به دو زن دارد، در حالی که فیلم بهطور کلی متعلق به لورن است که بهعنوان نخستین (یا آخرین) بازیگر تاریخ سینما، بهخاطر شرکت در یک فیلم غیر انگلیسی زبان، برنده جایزه اسکار میشود. فیلم در سراسر دنیا مورد استقبال عامه تماشاگر قرار میگیرد، اما از لحاظ انتقادی چندان مورد توجه قرار نمیگیرد. دسیکا نشان میدهد که بیشتر فیلمسازی مناسب مایههای ملودرام است تا نئورآلیستی! در سال ۱۹۸۹ (با همکاری خود لورن) برای تلویزیون ایتالیا بازسازی میشود.