«جون وایلدر» (ترنر) یک نویسنده موفق داستانهای رُمانتیک در آپارتمانش در نیویورک به شدت مشغول نوشتن رمان است. او غرق در آخرین فانتزی ادبیاش شده است که ناگهان بسته عجیببی از راه میرسد که ظاهراً حاوی نقشه دستیابی به یک جواهر سبز خیره کننده است. تلفنی به او خبر میدهند که خواهرش به دست یک دلال خبیث آثار هنری به نام «آیرا» (نورمن) و پسر عموی او، «رالف» (دویتو) ایر شده و این بسته را شوهر خواهرش که او نیز در کلمبیا ناپدید شده، برایش فرستاده است. قرار میشود «جون» برای نجات خواهرش، نقشه را در کلمبیا به «رالف» تحویل دهد. «جون» ترسو و بیدست و پا به جنگلهای آمریکائی جنوبی میرود، جائی که یک افسر فاسد نظامی بهنام «زولو» (اوجدا) نیز در پی نقشه است. در اینجا یک ماجراجوی آمریکائی بهنام «جک کالتن» (داگلاس)، «جون» را از مخمصه نجات میدهد و آن دو به اتفاق دنبال گنج میروند، در حالی که در هر قدم خطری تهدیدشان میکند...
* این ماجرای رُمانتیک کلیشهای ولی نفسگیر و سرگرمکننده نمونه خوب دیگری از بازگشت سینمای دهه هشتاد آمریکا به الگوهای سنتی و مستعمل، با افزودن رنگ و بو و امکانات تکنیکی روز است. بدون شک با نیم نگاهی به موفقیت مهاجمان صندوق مقدس گم شده استیون اسپیلبرگ (1981) ولی بهرهمند از یک رابطه مرکزی بسیار کمیک و جذاب میان دو ستاره نو رسیدن، داگلاس و ترنر و نیز حضور دویتوی پُرجنب و جوش در نقش خبیث سمج و حرّاف. موفقیت تجاری فیلم ضمناً باعث تثبیت زمکیس، کارگردان پولساز سالهای بعد، در هالیوود شد و دنبالهای به نام جواهر نیل (لوئیس تیگ، 1985) را با همین سه بازیگر اصلی از پی آورد.