"هایدریش"، حامی و نماینده رایش در چکسلواکی و فرماندار انتصابی پراگ به شخصیتهای برجسته شهر هشدار میدهد که در صورت ادامه فعالیتهای خرابکارانه در کارخانهها، دست به اقدامات شدیدی خواهد زد. او به دست یک عضو نیروی مقاومت چک، "اسووبودا" (دانلوی)، ترور میشود. "اسووبودا"ی گریزان نزد "پروفسور نووتنی" (برنان) و دخترش، "ماشا" (لی) پناه میگیرد. اگرچه مرگ "هایدریش" به مظهر مقاومت وامید مردم چکسلواکی در برابر نیروهای اشغالگر بدل شده، نازلها سخت در پی انتقامند و گشتاپو با دستگیری صدها تن از شهروندان بیگناه، تهدید میکند که تا قاتل نشود، آنان را یک به یک خواهد کشت. "استووبودا" و نیروهای مقاومت برای فریب دادن گشتاپو نقشهای طرح میکنند؛ نقشهای که در اجرایش مردم پراگ، از قشرهای مختلف، همکاری دارند...
٭ فیلمنامه حاصل کار برشت (بدون ذکر در عنوانبندی) و وکسلی است. در نتیجه مؤلفههای شیوه برشت به فیلم راه مییابند و بهویژه نوع حضور مردم و تکگوئیهای میهن دوستانه شخصیتها یادآور آثار او است. برشت در آمریکا، لانگ را یافت و این دو جلای وطن کرده، در جلادان هم میمیرند! فرصتی برای خلق اثری ضد نازی و ابراز وفاداریبه اعتقادات و مرام خود را یافتند. به لطف فیلمنامه خوشپرداخت پرپیچوخم و قریحه بصری لغزشناپذیر لانگ، جلادان هم میمیرند! از لحاظ تبلیغاتی کارکردی بسیار مؤثرتر از نمونههای مشابه پیدا میکند و بهویژه اتصال حرکت فردی به وحدت مردم، هوشمندانه صورت میگیرد (توطئه دستهجمعی پایان فیلم، یک صحنهسازی سینمائی تمام عیار است). فیلمبرداری پر سایه هو در فضاسازی نقش مهمی ایفا میکند.