ـ ̎استیون فلمینگ̎ (آیرونز) بیست و پنج سال است که با ̎اینگرید̎ (ریچاردسن) ازدواج کرده و با او رابطهٔ پر مهر و عاطفهای دارد. ̎استیون̎ در مهمانی سفارت فرانسه با ̎ آنا بارتن̎ (بینوش)، محبوبهٔ پسرش، ̎مارتین̎ (گریوز) آشنا میشود و رابطهای بین آن دو شکل میگیرد که خیلی زود از کنترل ̎استیون̎ خارج میشود. رابطهای که سرانجامش مرگ دلخراش پسر، فروپاشی خانواده، بدنامی و پناه جستن به انزوائی در سرزمین بیگانه است.
ـ مال در اوج جسارت، اما دور از بهترین اندازههای خود، به ویژه برای او که یکی از نخستین پرداختهای صریح و موفقیتآمیز مسائل عاطفی در سینما را با فیلم عشاق (۱۹۵۸) عرضه کرده است. خسارت به هیچوجه از لحاظ نمایش ̎کام پرستی̎ امتیازی کسب نمیکند و سبک کند و سنگین (و به اصطلاح ̎اروپائی̎ مال) به صحنههای مهرورزی، کیفیتی مکانیکی و متظاهرانه میدهد. در مقابل، او ظاهراً بر حال و هوای رمزآمیزی تأکید دارد که کششهای اشخاص را پشت پردهای از ابهام قرار میدهد. چیزی که بیش از یک ویژگی حساب شده، پوششی است بر ناتوانی فیلمساز ر شناخت شخصیتها و خلق زمینهای باورپذیر برای عشقی شوریده. با این حال صحنهٔ تکاندهندهٔ بازگشت آیرونز نزد ریچاردسن (که فوقالعاده بازی میکند) را پس از مرگ پسرشان نمیتوان از یاد برد.