ـ ̎سام̎ (سوایزی) طی گردشی شبانه با نامزدش، ̎مالی̎ (مور)، در کوچهای تاریک به دست ولگردی به قتل میرسد و روحش از بدنش جدا میشود، اما کنار ̎مالی̎ میماند. بعدتر روح ̎سام̎ میفهمد که مرگش تصادفی نبوده و دوستش ̎کارل̎ (گلدوین) این نقشه را برای تصاحب چهار میلیون دلاری کشیده که به اشتباه از حساب بانکی او سر درآورده است. روح به کمک یک زن کلاهبردار احضار کنندهٔ ارواح، ̎ادا ̎ (گلدبرگ) ـ تنها کسی که صدای او را میشنود ـ و پس از یاد گرفتن راه حرکت دادن اشیاء از روحی سرگردان، همهٔ کارها را روبهراه میکند و سپس، به آن دنیا میرود.
ـ فیلمنامهٔ عالی روبین، متکی به نقطهٔ عطف ـ در زمان خود ـ تکاندهندهٔ مرگ قهرمان فیلم در یک سوم ابتدائی است و پیش از آن، از هر ترفندی استفاده میکند تا تماشاگر را ـ با وجود آگاهی از نام فیلم ـ از پیشبینی این لحظه منحرف کند. با این وجود، جلوههای ویژه ضعیف، بازی بسیار بد مور، و پایان سادهانگارانه و کلیشهایاش، باعث میشود تا از حد فیلمی سرگرمکننده فراتر نرود (به نظر میرسد اگر امکانش بود، سازندگان فیلم حاضر بودند روح ̎سام̎ را به جسمش بازگردانند تا پایان خوش آن کم و کاستی نداشته باشد). بازی فوقالعادهٔ گلدبرگ (به خصوص در لحظهٔ دادن چک چهار میلیون دلاری به راهبهها) به یاد ماندنی است.