ناامید کردن ناامید کردن . [ اُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) نومیدکردن . محروم کردن . بی نصیب گذاشتن . ئیآس . مُیاءَسَهٔ.ابلاس . اِخابَه . تخییب . حرمان . تأییس : ز بوی زنان موی گردد سپیدسپیدی کند از جهان ناامید. فردوسی .بضاعت نیاوردم الا امیدخدایا ز عفوم مکن ناامید. سعدی (بوستان ).ناامیدم مکن از سابقه ٔ روزازل تو چه دانی که پس پرده که خوب است و که زشت .حافظ.