مأبورهٔ. [ م َءْ رَ ] (ع ص ) سکهٔ مأبورهٔ؛ یعنی رسته ٔ خرمابن گشن و اصلاح داده شده . (منتهی الارب ). نخلهٔ مأبورهٔ؛ خرمابن گشن داده شده و سکهٔ مأبوره ؛ راسته ٔ خرما بنان گشن داده شده . (ناظم الاطباء). || شاهٔ مأبورهٔ؛ یعنی گوسپند سوزن خورانیده . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || کسی که کژدم او را نیش زده باشد. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || متهم و مطعون . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا): لست بمأبور فی دینی ، قول امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب علیه السلام است بطریق استعاره یعنی نیستم تهمت وطعن کرده شده به دین و اسلام خود. و در این قول مأثور هم آمده . (از منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). و رجوع به مأثور شود.