آفتاب
ورود | عضویت
چهارشنبه ۱۹ بهمن ۱۴۰۱ ۰۷:۱۷
  • اخبار
    • اخبار سیاسی
    • اخبار اقتصادی
    • اخبار فرهنگی
    • اخبار ورزشی
    • اخبار اجتماعی
    • اخبار فناوری
    • اخبار سلامت
    • اخبار ایران و جهان
    • پیشخوان روزنامه ها
  • دانش سرا
    • مقالات
    • کتاب الکترونیکی
    • دانستنی ها
    • لینک های مفید
    • فرهنگ فیلم
    • لغت نامه دهخدا
    • دائره المعارف
    • کتابهای منتشر شده
    • بانک های اطلاعاتی
  • چندرسانه ای
    • 60 ثانیه با اخبار
    • کیوسک آفتاب
    • فیلم
    • عکس
    • پادکست
    • اینفوگرافی
    • آفتاب پلاس
  • دیجیتال مارکتینگ
    • خدمات دیجیتال مارکتینگ
    • نیازمندیها
    • بانک مشاغل
    • وبگردی
    • بنر
    • مشاوره کسب و کار
    • رپورتاژ آگهی
    • کمپین
    • خدمات
    • سایتچین
  • گردشگری
    • مجله گردشگری آفتاب
    • گزارش لحظه ای جاده ها
    • نقشه ترافیک تهران
  • تفریح و سرگرمی
    • شبکه های اجتماعی
    • موسیقی
    • فیلم و سریال
    • تئاتر
    • آشپزی
    • کارت تبریک
    • فیلم های سینما
    • بازی های اینترنتی
    • شعر و ادب
    • گل و گیاه
    • ضرب‌المثل
    • فتوبلاگ
    • سخن بزرگان
    • تعبیر خواب
    • داستان سرا
    • فال و طالع بینی
    • چیستان
    • شخصیت‌ها
    • لطیفه

لغت‌نامه دهخدا

آ

ا

ب

پ

ت

ث

ج

چ

ح

خ

د

ذ

ر

ز

ژ

س

ش

ص

ض

ط

ظ

ع

غ

ف

ق

ک

گ

ل

م

ن

و

ه

ی

طارق

طارق . [ رِ ] (اِخ ) ابن المرقع. تابعی است . (منتهی الارب ). راوی طارق یکی عطاء و دیگری عبداﷲ پسر طارق بود، و در صحبت او نظر است . اخشی ان یکون حدیثه فی موات الارض ُ مرسلاً. (استیعاب ص 213). او از طایقه ٔ بنی کنانهٔ بوده ، و در حدیث میمونهٔ، دختر «کردم »، وی را ذکری است . حدیث میمونهٔ از اخراجات ابوداود و احمد است . میمونهٔ گفت با پدرم در یکی از سفرهای رسول خدا که به مکه میرفت همراه بودم ، آن حضرت را دیدم در حالی که پدرم بسوی او نزدیک شد، و پیش پای اورا بگرفت . آن حضرت برای او بایستاد، و بسخن او گوش فراداد، پدرم گفت : یا رسول اﷲ، من در لشکر عثران حاضربودم که طارق بن المرقع گفت کیست که مرا نیزه ای بخشد، و پاداش آن دریابد؟ پدرم پرسید پاداش آن چه باشد؟ طارق گفت نخست دختر خود را بزنی بدو دهم . پدرم در حال نیزه ای بدو داد و پس از آن از یکدیگر جدا شدند. پس از چندی پدرم بازآمد، و گفت خانواده ٔ مرا با جهیزش تسلیم کن ، طارق سوگند یاد کرد که بعهد خود وفا نکند،مگر به کابینی تازه و نو. الی آخر الحدیث . ابونعیم گفته است که طارق بن المرقع را برخی حجازی دانسته اند و صحابی ، لیکن برای صحت این قول برهانی اقامه نشده است . چه آن کسی که دختر خود را نامزد کرد «کردم » بود که اسلام وی محقق نیست ، و اگر طارق بن المرقع مسلمان باشد، کسی دیگر و تابعی است که از صفوان بن امیهٔ روایت می کند، و عطأبن ابی رافع هم راوی اوست . ابونعیم پس از این گفتار سیاق روایت را نقل کرده است . صاحب «الاصابهٔ» گوید: ابن مندهٔ بدین قول اشاره ای کرده ، لیکن هردو تن را یکی دانسته ، و گفته است که طارق بن المرقع را حدیثی است مسند از صفوان بن امیهٔ. و نیز مؤلف «الاصابهٔ» گوید: آنان بدون تردید دو تن میباشند، آن که صحابی است ، مردی سال خورده و دانشمندی بزرگوار است که در حجّهٔ الوداع همراه حضرت پیغمبر صلی اﷲ علیه و آله و سلم بوده ، و آن که از صفوان بن امیهٔ روایت دارد، ازتابعین و معدود در طبقه ٔ دوم میباشد. و در خبر کردم ، به خوبی روشن است که طارق با آن حضرت و یاران وی همسفر بوده ، چه سخن «کردم » میرساند که او میخواست در محضر آن حضرت دادخواهی کند. و ابوعمرو (صاحب الاستیعاب ) گفته است : پسر طارق بن المرقع که عبداﷲ نام داشته راوی پدر خود بوده ، و عطاء هم راوی دیگر اوست . اخشی ان یکون حدیثه فی موات الارض مرسلا. - انتهی . مؤلف «الاصابهٔ» گوید قلت هذا هوالتابعی . (الاصابهٔ ج 3 ص 283).

درباره ما

  • درباره آفتاب
  • قوانین و مقررات
  • سیاست حفظ حریم خصوصی
  • راهنمای آفتاب
  • نقشه سایت

تماس با ما

+۹۸ ۲۱ ۸۸۰۰ ۰۵۳۴

تلگرام آفتاب

اینستاگرام آفتاب

+۹۸ ۲۱ ۸۸۰۰ ۷۱ ۳۲

ایران، تهران، امیرآباد شمالی خیابان هفتم کوچه سوم پلاک ۳

پشتیبانی آفتاب

همکاری در کسب و کار

  • آگهی رایگان
  • تبلیغات در آفتاب
  • مشاوره کسب و کار

خبرنامه

برای عضویت در خبرنامه پست الکترونیک خود را وارد نمایید
عضویت
کلیه حقوق این سایت برای شرکت شبکه ی اینترنتی آفتاب محفوظ است.