طاحون طاحون . (ع اِ) آسیا. (منتهی الارب ) (آنندراج ). رجوع به طاحونه شود : بر در یاران تهیدست آمدن هست بی گندم سوی طاحون شدن . مولوی .چون شما را حاجت طاحون نماندآبرا از جوی اصلی باز راند.مولوی .