کتاب حاضر در دو بخش, برای دانشجویان و علاقهمندان مباحث حقوقی سامان یافته است .نگارنده سعی کرده است ضمن بررسی تاریخی جایگاه اصل تغییر بنیادین اوضاع و احوال در نظام حقوقی اسلام, به پرسشهایی در این باب پاسخ گوید .از جمله این پرسشها عبارتاند از :آیا اصل تغییر بنیادین اوضاع و احوال به عنوان یک اصل کلی حقوقی توسط نظامهای حقوقی پیشرفته جهان پذیرفته شده است یا خیر, مبنای اصل مزبور چیست, آیا این اصل با قاعده لزوم وفا به معاهدات منافات دارد, شرایط, محدودیتها و آثار آن کداماند .برای این منظور, در بخش اول ((اصل تغییر بنیادین اوضاع و احوال در تئوری)) با مقولاتی از این قبیل, بررسی میگردد : ((کلیات و مفاهیم)), ((مبانی اصل تغییر بنیادین اوضاع و احوال)) و ((نظریات مشابه اصل تغییر بنیادین اوضاع و احوال)) ;سپس در بخش دوم ((اصل تغییر بنیادین اوضاع و احوال در عمل)) با این مباحث تشریح میشود :((اصل تغییر بنیادین اوضاع و احوال در اسناد بینالمللی)), ((اصل تغییر بنیادین اوضاع و احوال در مراجع قضایی و رویه علمی دولتها)) و ((شرایط و آثار اصل تغییر بنیادین اوضاع و احوال در عمل)) .