اثر حاضر که با هدف تبیین نسبت دین و مردمسالاری و تجزیه و تحلیل دیدگاه عالمان دینی نگارش یافته، در بخش نخست، شامل مفهوم مردمسالاری (دموکراسی) و بررسی سیر تحولات آن در نظام معرفتی غرب است. در این بخش، واژهی مردمسالاری دینی از نظر ترکیب اضافی و اصطلاح علمی بررسی شده و با توجه به چارچوب بحث مردمسالاری دینی به تعریف عناصر ذهنی و عینی مردمسالاری دینی و مولفههای آن نیز اشاره شده است. در پایان، اهداف مردمسالاری دینی به تعریف عناصر ذهنی و عینی مردمسالاری دینی و مولفههای آن نیز اشاره شده است. در پایان، اهداف مردمسالاری دینی به طور مختصر، توصیف شدهاند در بخش دوم، مبانی نظیر دانشوران مسلمان دربارهی مردمسالاری دینی، بازگو شده که ابتدا نظریهپردازان در چهار بخش، صفبندی شده، سپس هر یک از الگوهای موجود، (ولایت حسبه فقها، ولایت عامهی فقها، جواز تصرف و جدایی دین از دولت) توضیح داده شده و هر یک در پاسخ به سوال اساسی (میزان آزادی و استقلال مردم، نوع مشروطیت نظام مردمسالاری دینی و چگونگی عناصر نظارتی) بازبینی شدهاند. بخش سوم، مشتمل است بر صورتبندی نظریههای مردمسالاری دینی بر اساس یک چینش منطقی که از طریق استقرا صورت گرفته است. در خاتمه نیز ضمن برشمردن هفت محور مهم در جمعبندی از الگوهای مختلف، تلاش شده است که برداشت نگارنده از مفهوم مردمسالاری دینی ذکر شود که برخی از آنها به شرح ذیل آمده است: اعتراف به نوعی دیانت در عرصهی زندگی سیاسی که برخی آن را فردی و برخی اجتماعی میدانند'، 'اشاره به مشروطیت نظام مردمسالاری دینی مبتنی بر رضایت مردم اعم از نوع الهی یا الهی ـ مردمی'، 'اتفاق و اجماع نظر درباره جایگاه عناصر نظارتی در کنترل و مهار قدرت سیاسی'، 'تایید درباره مشارکت سیاسی مردم در نظام مردمسالاری دینی' و 'تاسیس یک نظام مردمسالاری بر اساس ضرورت و نیازهای مردم مسلمان'.