در جلد پنجم این کتاب، آرا و اندیشههای متفکران جدید مدرن و پست مدرن در ارتباط با هنر و زیبایی طی دوازده فصل تحلیل و بررسی میشود. موضوعات اصلی کتاب عبارتاند از: 'فرهنگ اومانیستی هنر جدید'، 'آغاز فلسفه هنر جدید'، 'متالهان و هنرمندان نظریهپرداز نو افلاطونی'، 'آغاز اندیشههای دو گانهی فلسفی در عصر خرد و باروک'، 'فلسفه هنر عصر روشنگری'، 'انتقال از فلسفه هنر به علم زیبایی شناسی'، 'آغاز ایدهآلیسم آلمانی و تکوین نظریه کاستی هنر مدرن'، 'فلسفهی رمانتیک هنر'، 'فلسفههای هنری ضد هگلی'، 'نحلههای صغیر فلسفه هنر مدرن و زیبایی شناسی'، 'گذر از فلسفه رسمی هنر غربی'، 'فلسفههای پست مدرن هنر و زیبایی شناسی'، 'در کتاب خاطرنشان شده است: در هنرهای کهن نوآوری بیاساس نوعی بدعت مذموم تلقی و با تردید مواجه میشد، از این رو بیسابقگی و ابهام و بیمعنایی اثر هنری برای آن امتیاز محسوب نمیشد، در فرهنگهای شرقی و یونانی رومی و قرون وسطای مسیحی وحدت و یگانگی اثر اهمیت دارد، نه بداعت و تجدد و نوآیینی اثر. شرق هنرمند و هنر را برتراز طبیعت تلقی میکند، اما در یونان هنر مکمل یا مقلد صرف آن محسوب میشد و برای متفکران متاله مسیحی، هنر چون معرفت الهی ابداع نقوش و الحان ازلی و قدسی است، و برتری آن امری الهی است نه انسانی. اجزاء و موجودات طبیعت مظاهر و آیات اسماء الهی است و هنر چونان نحوی معرفت، این اسماء را در عالم انسانی مجددا ابداع میکند. انسان دینی و اساطیری به حقیقت اشیاء در اثر هنری توجه میکند و در طبیعت بیاذن الهی تصرف ناروا نمیکند، و مدعی تکامل طبیعت در سایهی نبوغ هنری خویش نیست. هنر و زیبایی هنری در عصر مدرن صرفا به گونهای بازی تلقی میشود. در این معنا هنر عبارت است از نوعی بازی که به خودی خود مطبوع بوده و جز لذت، غایت اجتماعی و دینی دیگری ندارد.....