ماکس وبر جامعهشناسى را عملى مىدانست که در پى درک، فهم و تفسير عمل اجتماعى انسان است. عمل اجتماعى از نظر او عملى است که براى عامل آن داراى مفهوم و معناى مشخص مىباشد. خصلت ديگر عمل اجتماعى را هدفمند و جهتدار بودن آن دانسته و مىگويد که عمل اجتماعى چنان رفتارى است که در رابطه با رفتار افراد ديگر (و در شبکه روابط اجتماعي) و با بهرهگيرى از ابزار و وسايل خاصى در جهت نيل به هدف معينى شکل مىگيرد. وبر به چند عامل مهم در شکلگيرى عمل اجتماعى انسان (در شبکه روابط اجتماعي) اشاره مىکند، نظير منابع مادي، ارزشهاى فرهنگي، قدرتطلبى و سلطهٔ مشروع.
ماکس وبر عمل اجتماعى را به دو نوع کلى به قرار ذيل تقسيم مىنمود:
۱. عمل اجتماعى عقلائي، که براساس تعقل، تفکر و با وسايل منطقى صورت مىگيرد.
۲. عمل اجتماعى غيرعقلائي، که عمدتاً بر پايه احساسات، عواطف و تفکر غيرمنطقى تحقق مىپذيرد.
وى رفتار افراد در کشورهايى صنعتى را عمل اجتماعى عقلائى مىدانست و عملکرد گروههاى اجتماعى در جوامع سنتى و روستائى را نمونه عمل اجتماعى غيرعقلائى مىپنداشت.
ماکس وبر معتقد بود که در سازمانهاى کشورهاى توسعه يافته، عمل اجتماعى در عين حال بر مشروعيت و درست بودن عمل اجتماعى (از نظر عامل يا عاملان که انگيزه قوى انجام کار را براى آنان بهوجود مىآورد) استوار مىباشد.