وقتى با کودکانى که انگشت مى‌مکيدند سر و کار پيدا کردم بيشتر به مشکلاتى که اين عادت روى دندان‌ها و حرف زدن آنها ايجاد مى‌کرد توجه داشتم. مشکلات جسمانى از اين قبيل را معمولاً مى‌توان برطرف ساخت اما مشکلات روانى در ارتباط با مکيدن بلندمدت انگشت به آسانى درمان نمى‌شود. بسيارى از کودکانى که به مکيدن انگشت عادت کرده‌اند تحت‌تأثير رفتار پدر و مادر، خواهر و برادر، دوستان، اقوام و بستگان، آموزگاران، پرستارها در مواقعى حتى اشخاص کاملاً غريبه که مى‌خواهند آنها را به هر شکل از مکيدن انگشت باز بدارند ناراحت و عصبى مى‌شوند. نتيجه‌ آن کودکى است که از عزت‌نفس کافى برخوردار نيست، کودکى که به خود او بهاء لازم را نمى‌دهد. ناراحت کردن کودک و توهين به او مى‌تواند لطمه شديدى به او بزند. کودکانى که پيوسته تحت فشار هستند تا از مکيدن انگشت خوددارى کنند، خود آنها را تدريجاً آدم‌هاى بدى ارزيابى مى‌کنند که چيز جالبى براى عرضه ندارند. اين بچه‌ها به‌تدريج ممکن است مشوش، خشمگين و يا پرخاشگر گردند.

دليلى که ممکن است خانواده به ادامه‌دار شدن مکيدن انگشت کمک کند؟

نقش و نفوذ خانواده در اوايل زندگى کودک، طرز روبه‌رو شدن کودک را با فراز و نشيب‌هاى زندگى مشخص مى‌سازد. در اين دوران است که کودک به عزت‌‌نفس مى‌رسد و همين روى موفقيت او را در سال‌هاى بعدى تأثير فراوان دارد. بررسى‌هاى متعدد نشان داده‌اند که بسيارى از اطرافيان کودک روى عزت نفس او اثر مى‌گذارند اما در اين ميان نقش خانواده از همه مهم‌تر است. بچه‌ها به لحاظ احساسى بسيار آسيب‌پذير هستند. به خصوص تا سن هشت سالگى بايد به اين موضوع توجه خاص شود. بچه‌ها در حدود هشت سالگى به لحاظ احساسى به‌شدت آسيب‌پذير هستند. تنها طرز برخورد و رفتار پدر و مادر است که بچه‌ها براساس آن خود را ارزشمند ارزيابى مى‌کنند. البته همه بچه‌ها در مواقعى از ديگران واکنش‌هاى منفى مى‌بينند اما اگر پدر و مادر به آنها تضمين بدهند و آنها را مطمئن سازند که اشخاصى خوب و ارزشمند هستند، با دشوارى‌هاى مربوط به عزت‌نفس رو‌به‌رو نمى‌شوند.


کاملاً طبيعى است که پدر و مادر بخواهند فرزند آنها سالم، شاد و دوست داشتنى باشند، اما در مواقعى آنها پيام متفاوتى به فرزندان خود مخابره مى‌کنند. براى مثال، اگر پدر و مادر با يکديگر بحث و مجادله کنند و به‌خصوص اگر بر سر انگشت جويدن او بحث و گفتگو کنند، کودک به احساس بدى مى‌رسد. هرگز بعيد نيست اگر کودکى تحت‌تأثير اين بحث و گفتگو خود را مقصر ارزيابى کند و در مقام سرزنش خود وى حرف بزند.

علت عدم توافق پدر و مادر

هرگز به پدر و مادرى برنخورده‌ام که فرزند خود را دوست نداشته باشند. هرگز پدر و مادرى نديده‌ام که براى فرزندان خود بهترين ايام را آرزو نکنند، اما بسيارى از والدين درباره چگونگى تربيت فرزندان خود با هم اختلاف سليقه دارند. در مواردى هم پدر و مادر شخصيت آنها به کلى با هم فرق مى‌کند. براى مثال پدر يا مادرى ممکن است احساس کنند که مکيدن انگشت کودک او مسئله مهمى نيست و حال آنکه ديگرى از اين حيث ناراحت باشد. ممکن است مادر آسان‌گير و پدر سخت‌گير باشد. ممکن است پدر آرام و راحت و مادر به‌شدت به نظم و ترتيب معتقد باشد. متأسفانه اين تفاوت‌ها مى‌تواند به تضاد و اختلاف بينجامد. اگر کودک احساس کند که مسئول اين اختلاف ميان پدر و مادر خود است، ممکن است بر شدت مکيدن انگشت بيفزايد.


جفت نه ساله بود که گفتار درمانگرش او را به من معرفى کرد. او به مدت دو سال تحت درمان قرار گرفته بود تا حالت لب او را اصلاح کند. جف دندان‌هاى به‌شدت کج و معوجى داشت که علت آن مکيدن انگشت بود. به همين دليل مشکل او ادامه‌دار شده بود و با اقدام گفتار درمانگر بهتر نمى‌شد.


مادر جف به من گفت که او و شوهر او تلاش کرده‌اند که عادت مکيدن انگشت را از پسر خود دور کنند. پزشک متخصص کودکان، دندانپزشک و متخصص ارتدونسى به او گفته بودند که موضوع را نديده بگيرد. به او گفته بودند که هرگاه کودک آنها به آمادگى لازم برسد از اين کار دست خواهد کشيد. اما مسئله پيچيده‌تر شده بود زيرا پدر جف که مرد بسيار مستبد و اقتدارگرائى بود انتظار داشت که پسر او صرفاً به‌دليل گفتهٔ او انگشت نمکد. پدر جف اغلب او را تحقير مى‌کرد؛ او را از امتيازاتى که مى‌توانست داشته باشد محروم مى‌نمود و يا او را به اتاق خود او مى‌فرستاد تا در آنجا تنها بماند. با آنکه پدر جف پسر خود را به‌شدت دوست داشت، نگران وضع دندان‌ها و حرف زدن او بود و حالا نمى‌دانست که چه مى‌تواند بکند. بعد، پدر جف زن خود را اهمال‌کارى متهم ساخت. مادر جف اغلب اوقات کنار پسر خود بود و بنابراين بايد کارى مى‌کرد که او از مکيدن انگشت خوددارى نمايد.


مباحثه پدر و مادر دربارهٔ مکيدن انگشت فرزند سببى بود تا او بيش از پيش به اين کار اقدام کند. جف احساس مى‌کرد نمى‌تواند اين حرکت خود را کنترل کند. از اين‌رو گوشه‌گير شد. اغلب اوقات خود را به تنهائى در اتاق خود به سر مى‌برد تا بحث و گفتگوى پدر و مادر خود را نشنود.


مشاوره سبب شد که پدر و مادر جف بدانند که وقتى با هم بحث و منازعه مى‌کنند پسر آنها بيشتر انگشت مى‌مکد. از اين‌رو طرز برخورد خود را تغيير دادند و جف در شرايطى قرار گرفت که اين عادت را ترک کند. او از موفقيتى که نصيب وى شده بود بسيار خوشحال بود. پدر وى هم بعداً گفت که اين تجربه درس بزرگى براى او بوده است که به روابط صميمانه‌تر ميان او، زن و فرزند خود کمک کرده است.


به روشنى مشخص است که هر تضاد و تناقضى ميان پدر و مادر بايد از ميان برداشته شود. اغلب اوقات اين اقدام سبب مى‌شود که منبع استرس از ميان برداشته شود و کودک به راحتى بيشترى مکيدن انگشت را ترک کند.

نقش مهم خواهر و برادر

خواهران و برداران مى‌توانند روى يکديگر تأثير فراوان بگذارند. در واقع خواهر يا برادر بزرگ‌تر مى‌تواند به اندازه پدر و مادر تأثيرگذار باشد. ممکن است خواهر يا برادر بزرگ‌تر از اينکه ببيند برادر يا خواهر کوچک‌تر خود انگشت مى‌مکد خجالت بکشد.


چشم و هم‌چشمى ميان خواهران و برادران تا اندازه مشخصى، آن هم اگر فاصله سنى آنها کم باشد طبيعى است. اين امکان هم هست که خواهر يا بردارى از اينکه خواهر يا برادر کوچک‌تر او انگشت مى‌مکد او را مسخره کند. تا زمانى که اين کار ادامه‌دار نباشد، کسى که انگشت مى‌مکد آن‌قدرها ناراحت نمى‌شود. اما در مواقعى ديده مى‌شود که پدر و مادر نيز به تأسى از کودکى که انگشت نمى‌مکد حرف مى‌زنند و کودکى را که انگشت مى‌مکد شماتت مى‌کنند. اين جانبدارى مى‌تواند به رقابت و چشم‌ و هم‌چشمى بچه‌ها دامن بزند و روى روحيه کودکى که انگشت مى‌مکد تأثير بد بگذارد.

نقش مهم پدربزرگ و مادربزرگ

شايد تعجب کنيد اما پدربزرگ و مادربزرگ مى‌توانند تأثير قابل ملاحظه‌اى روى نوه خود بگذارند. مهر و عشق و درک آنها مى‌تواند به کودک انگيزه بدهد؛ انتقاد آنها نيز مى‌تواند به کودک احساس بد بدهد.


بسيارى از پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌ها در زمينه انگشت مکيدن نوه‌هاى آنها مشکل دارند. بعضى‌ها از اين نگرانند که ساير بچه‌ها، نوه‌هاى آنها را مسخره کنند. جمع ديگرى نيز معتقد هستند که مکيدن انگشت نشانه ناراحتى احساسى و روانى است. ممکن است احساس کنند که نحوه پدرى و مادرى کردن آنها، يا پدرى و مادرى کردن فرزندان آنها اشکال داشته است. به هر صورت نگرش آنها هر چه باشد، بچه‌ها براساس آن واکنش نشان مى‌دهند. به‌خصوص اگر نگرش منفى باشد. بعضى از والدين حتى به من گفته‌اند هرگاه پدربزرگ و مادربزرگ به منزل آنها مى‌آيند فرزند آنها شروع به مکيدن انگشت مى‌کند. اگر پدربزرگ و مادربزرگ پيوسته از انگشت مکيدن نوه خود انتقاد کنند، کودک ممکن است ورود پدربزرگ و مادربزرگ را با انتقاد آنها از مکيدن انگشت معادل بداند و گرفتار اضطراب شود. در نتيجه مکيدن انگشت افزايش مى‌يابد.