محمد عزیزی
شانههای خاک قصهٔ عشق است، عشق معصومانه و صادقانه به دلداری فرزانه که روح بلند و خدائیاش هنوز هم فضای ملکوتی دیار عاشقان را عطرآگین میکند. شانههای خاک شور ایمان در دلی کوچک بهوسعت دریاست دلی که طنین طپش آن لرزه بر اندام اهریمنان دیوسیرت انداخت. این روایتی عاشقانه از حماسهای ماندگار است، حماسهای مه چونان خورشیدی تابان بر پیشانی مردم این دیار میدرخشد هر ذره از خاک این مرز و بوم در خود حکایتی اینچنین دارد و هم از این روست که خاک مقدس این دیار سر به افلاک میساید و آرمیدن بر شانههای خاکی این سرزمین سر گذاشتن بر افلاک است... .
فایل(های) الحاقی
شانههای خاک | shanehaye-khak.pdf | 1,009 KB | application/pdf |