شیخ شهابالدین سهروردی به کوشش حسین مفید
روزی با جماعت صوفیان در خانقاهی نشسته بودم. هر کس از مقالات شیخ خویش فصلی میپرداخت، چون نوبت به من رسید گفتم: وقتی در خدمت شیخ خویش نشسته بودم شیخ را گفتم که امروز میان رستهٔ حکاکان میگذشتم، حکاکی را دیدم چرخی در پیش گرفته بود و جوهری در دست داشت و از آن جوهر بر آن چرخ مهرهای میساخت به شکل گوی مدور. من اندیشه کردم که اگر این چرخ از بالا به زیر میگردد بر روی زمین کردندی همچو آسیا سنگ، و حکاک مهره را بر چرخ نهادی و دست از وی باز گرفتی، مهره را بر چرخ از حرکت چرخ هیچ حرکتی بودی یا نه؟ سرّ آن نمیتوانستم دانستن. شیخ گفت مهره نیز بر چرخ بگردیدی بر خلاف سیر چرخ چنانکه اگر چرخ از چپ سوی راست گردیدی مهره از راست بر چرخ سوی چپ گردندی...
فایل(های) الحاقی
روزی با جماعت صوفیان | rozi ba jamaate sofiyan.pdf | 217 KB | application/pdf |