سفر صفر<br /> تنها و تنها ”هستی“ بود و هستی از ”نیستی“ سراغی نداشت، پس نیستی را هستی بخشید. آن هنگام که هستی”سودای زیستن“ یافت، خود را نواخت تا همه ”نغمه“ شد و آن گاه به خود ”میل“ کرد تا ”احساس“ را آفرید. احساس خود را فریاد کرد، پس ”شادی“ و ”غم“ را برنمود، و خندید و گریست. آنگاه در ”خود“ نگریست و اندکی ”تأمل“ نمود، پس نخست ”سکوت“ و سپس ”معنا“ را آفرید و آنگاه آنان ”اندیشه“ را رقم زدند...

فایل(های) الحاقی

آفرینش از روز نخست تا روز هشتم afarinesh az roze nokhost ta roze hashtom.pdf 85 KB application/pdf