- اول. تجاوز از دويست منطقه تجارى خارجى و مناطقى فرعى وابسته به آنها که به لحاظ فيزيکى خارج از حوزهٔ گمرکى اين کشور قرار دارند.


هدف اصلى اين مناطق در درجهٔ اول، مشارکت بيشتر در تجارت بين‌المللي، و در درجه دوم افزايش اشتغال در دورهٔ بحران بزرگ (دهه ۱۹۳۰) بوده است.


- دوم. چندين منطقه و ايالت مستقل وجود دارند، که با استفاده از مزاياى مالياتي، شرکت‌هاى منطقه‌اى در آنها فعاليت اقتصادى قابل توجهى داشته و توانسته‌اند از بيکارى و رکود در اقتصاد آمريکا بکاهند.در سال ۱۹۸۰ ميلادى اين آثار مثبت به‌طور روشنترى نمودار شده‌اند.


- سوم. تعدادى از پارک‌هاى علمى (Scienceporks) وجود دارند، که در صنايع با تکنولوژى بالا که در رابطه با مناطق آزاد کوچک هستند فعال مى‌باشند. پارک‌هاى علمى نتيجه دو عامل هستند: يکي، استفاده از استعدادهاى علمى در دانشگاه‌هاى عمده و مهم، و ديگرى توجه دولت به اين مرکز از طريق ايجاد تسهيلات تحقيق و توسعه (RSD)، و در نتيجه جذب سرمايه‌ها به اين مراکز. در اين مراکز علمي، ديدگاه‌هاى تکنولوژيکى جديد، حرفه‌هائى با سطح مهارت و تخصص بالا و ساير شرايط لازم به‌وجود آمده‌اند.


على‌رغم اختلاف در کيفيت نقش و تأثيرگذارى هر سه مورد فوق‌الذکر يعني: منطقه تجارى خارجي، شرکت‌هاى منطقه‌اي، و پارک‌هاى علمي، تأثيرات سازنده‌اى در اقتصاد ايالات متحده آمريکا داشته‌اند. که از جمله مهم‌ترين آنها ايجاد محيط‌هائى است، که نوآورى و فعاليت تشکيلات اقتصادى را تشويق مى‌کند. که ايالات متحده، هنوز به‌طور کامل به اين اهداف دست نيافته است، البته پارک‌هاى علمى يادشده، نقش مهمى در ترفيع ايالات متحده در امر رقابت بين‌المللى داشته‌اند. از دو نوع پارک علمى (مراکزى که به‌طور خودجوش به‌وجود آمده‌اند و مراکزى که براساس برنامه و هدف تأسيس شده‌اند) در حال حاضر پارک‌هاى عملى نوع دوم، در حال احداث هستند. مشهورترين و موفق‌ترين پارک‌هاى علمى که به دسته اول تعلق دارند عبارت هستند از:


Siliconvalley در منطقه Santaclara کاليفرنيا، نزديک به دانشگاه استانفورد، Boston's route 128 در نزديکى انستيتو تکنولوژى ماساچوست و دانشگاه هارواد، پارک شمال North Carolina's Research Triangle Park در نزديکى دانشگاه دوک (Duke) و دانشگاه کاروليناى شمالى Carolina.


منابع مالى تأمين‌کننده براى پارک‌هاى مذکور، شامل: کمک‌هاى دولتى و استفاده از ماليات‌هاى تحقيق و توسعه توسط مناطق مى‌باشند، علاوه بر اينها برخى از شرکت‌هاى فعال در مناطق، که براى توليدات خود از تکنولوژى پيشرفته استفاده مى‌کنند نيز جزء منابع تأمين مالى پارک‌هاى علمى به شمار مى‌آيند.


عمده‌ترين دستاورد اين پارک‌ها ايجاد محيط‌هائى براى خلق تکنولوژى جديد، و تربيت افراد متخصص که در فرآيندهاى توليد اين عوامل نقش مؤثرى را ايفاء مى‌کنند، مى‌باشد.


با اين حال فعلاً هيچ فهرست جامعى براى کم و کيف نوآورى‌هاى جديد که از اين مراکز به‌دست مى‌آيند وجود ندارد و مى‌توان عملکرد آنها را صرفاً براساس برخى تخمين‌ها ارزيابى کرد.


امتيازاتى که در آمريکا براى مناطق تجارى قائل شده‌اند، شامل استفاده از نرخ تعرفه کمتر براى واردات مى‌باشد که در صنايع، اين سياست به‌گونه‌اى است که نرخ تعرفه در مورد واردات اجراء کالاهاى صنعتي، بيش از نرخ تعرفه مربوط به توليدات نهائى مى‌باشد. صنعت اتومبيل‌سازى از جمله صنايعى است، که مشمول سياست‌هاى فوق‌الذکر مى‌گردد. به نظر مى‌رسد، فعاليت عمدهٔ صنعتى در مناطق تجارى خارجى به صنايع اتومبيل‌سازى اختصاص دارد. در عين حال دليلى براين مطلب که نرخ اشتغال در اين صنعت بدون وجود مناطق مذکور پائين‌تر مى‌بود وجود ندارد. (U.N. Op. Cit. P.411)


درباره علت اين تفاوت در نرخ تعرفه‌ها بايد گفت که از آنجائى که تقاضا براى قطعات يدکى بيش از تقاضا براى توليدات آنها است، بدين لحاظ درصدد بالا بودن نرخ تعرفه براى قطعات يدکى از واردات آنها نسبت به واردات کالاهاى نهائى جلوگيرى به عمل خواهد آمد در اين شرايط يا بايد کالاهاى نهائى را وارد کرد و يا قطعات را در داخل توليد کرد.


دسته اول از مناطق آزاد (مناطق تجارى خارجي) به دو گروه اساسى تقسيم مى‌شوند: ۱. مناطق اصلى با هدف‌هاى کلي. ۲. مناطق فرعى با هدف‌هاى خاص مناطق اصلى با هدف‌هاى کلى عبارت از مناطقى هستند که تحت شمول و نظارت گمرکات ايالات متحده مى‌باشند. مناطق مذکور معمولاً در مجاورت و نزديکى انبارهاى بزرگ و در کنار پارک‌ها و مراکز صنعتى قرار گرفته‌اند. اما مناطق فرعي، على‌رغم، مناطق نوع اول، بيشتر مرکز فعاليت شرکت‌هاى خصوصى هستند، که به اهداف مشخص توجه دارند، اين مناطق از لحاظ تکنولوژيکى تحت تأثير مناطق نوع اول مى‌باشند، اما عملکرد خاص خود را دارند.


مناطق با هدف‌هاى کلى به‌وسيله کمک‌هاى دولتى تأسيس مى‌گردند، اين کمک‌ها توسط مسئولين مربوطه در واشنگتن D.C تأمين مى‌گردند.


اصلاحيه قانون سال ۱۹۳۴ در زمينه مناطق آزاد، محدوديت‌هائى موجود در قانون اوليه را که شامل: محدوديت‌هاى مربوط به: صادرات مجدد، نقل و انتقال، و ممنوعيت از فعاليت‌هاى نمايشگاهى و کارخانه‌اى مى‌گرديد، مرتفع ساخت. اصلاحيه مذکور در سال ۱۹۵۰ ميلادى به تصويب رسيد.


در سال ۱۹۸۰ ميلادى وزارت دارائى ايالات متحده با کاهش ماليات بر ارزش افزوده قابل تعرفه، که شامل درصدى از کل ارزش افزوده مى‌باشد، زمينه‌هاى جذب سرمايه‌ها و صنايع خارجى را به اقتصاد آمريکا فراهم آورد. اين کاهش براساس مستثنا کردن هزينه‌هاى حمل و نقل، حق دلالي، و بيمه، از کل هزينه‌ها جهت دريافت تعرفه صورت گرفت.


در اواخر سال ۱۹۸۷ ميلادي، تعداد ۳۶ منطقه فرعى و منطقه‌اى با هدف کلى تشکيل گرديده است، که در معرض فعاليت‌هاى اقتصادي، البته با برخى محدوديت‌هاى قرار گرفته‌اند.


در مجموع، وجود برخى از مشوق‌ها و محرک‌ها در مناطق ويژه اقتصادى ايالات متحده مانند: هزينه‌هاى بيمه پائين‌تر، معافيت از ماليات‌هاى ايالتى و ماليات بر ارزش افزوده منطقه‌اى و ايجاد خدمات گمرکى باعث شد، اين مناطق نسبت به ساير نواحى کشور، براى واردات و صادرات کالاها از موقعيت بهترى برخوردار باشند.


تعرفه‌ها براى صنايع اتومبيل‌سازى به شکل توليد نهائى در سطح ۵/۲ درصد بود، در حالى که تعرفه‌هاى مربوطه در مورد توليد اجزاء يا بخش‌هائى از اتومبيل حدود ۴ درصد را شامل مى‌شد. (U.N.Op. Cit. P.413) برخى از شرکت‌ها ممکن است براى اجتناب از پرداخت تعرفهٔ بيشتر از اجراء طرح‌هاى اتومبيل‌سازى در مناطق فرعى استفاده کنند. در سال ۱۹۸۶ تخمين زده شد که ۹ درصد از فعاليت اقتصادى مناطق، به‌وسيله شرکت‌هاى صنعتى انجام شده که سعى داشته‌اند از پرداخت تعرفه بيشتر، براى توليد بخش‌هائى از کالا شانه خالى کنند.