به‌خاطر تغيير سريع محيط، همچنين نياز مشترى بالقوه به کسب اطمينان از قدرت و قابليت صادرکننده نسبت به ارائه خدمت به‌طور مناسب، برنامه‌ريزى صادراتى در خدمات مى‌تواند به‌عنوان مديريت يک شبکه ارتباطى قلمداد شود. صادرکنندگان کالا به آمار جمعيت و آمار تقاضاى بازار توجه مى‌کنند، در حالى‌که صادرکنندگان خدمات به نيازهاى مشتريان بالقوه و شبکه‌هاى قابل رجوع توجه دارند. به‌عنوان مثال کشور الف ممکن است مشغول شهرسازى باشد و لذا به دامنهٔ وسيعى از خدمات زيربنائى و ساختمانى نياز دارد (فرصت‌هاى فراوان) و با اين وجود صادرکننده، ارتباطات شخصى در بازار نداشته باشد. کشور ب برعکس، ممکن است به‌‌صورت کند رشد نمايد، اما صادرکننده در آن کشور ارتباطات خوبى داشته باشد. صادرکننده به احتمال زياد در کشور ب نسبت به کشور الف موفق‌تر خواهد بود.


سود‌آورتر است که خدمت جديدى براى يک بازار صادراتى ايجاد کرد، تا اينکه به ترويج و توسعهٔ خدمات موجود پرداخت؛ به اين منظور، بسيار مهم است که يک شرکت با قابليت بالا را داشته باشيم. به‌عنوان مثال شيوه و رويکرد استراتژيک خوبى که براى يک بخش تدوين شده، ممکن است قابل انتقال به بخش ديگر باشد. يا سيستم‌هاى کارآى داخلى (ارزيابى کارکنان و کنترل موجودى انبار) مى‌تواند براى مشتريان خارجى بازار مناسبى باشد.