رابطه حقوقى مالک کشتى و مستأجر که در عين حال مستأجر فرستنده کالا نيز مىباشد
رابطه اين دو نفر را قرارداد اجاره کشتى تعيين مىکند که نبايد با بارنامهٔ دريائى تفاوت داشته باشد.
رابطه حقوقى بين مالک کشتى و فرستنده کالا
در اينحالت موارد ذکرشده در بارنامهٔ دريائي، اگرجه قاطع نيست، عليه مالک کشتى بهعنوان دليل بهکار برده مىشود. با اين حال صرف اين که کالا بهصورت معيوب تحويل گرديده است براى مسؤول دانستن مالک کشت کافى نيست. بلکه فرستنده کالا بايد ثابت نمايد که خسارت وارده در اثر تقصير از جانب مالک کشتى و يا ديگرى بوده است و همچنين نشان دهد که کالائى که او براى بارگيرى و حمل تحويل مالک کشتى داده بود در شرايط خوبى بوده است.
مورد (۱) و (۲) مشروط بر اين است که شرط خلاف آن در بارنامهٔ دريائى ذکر نشده باشد، بدين معنى که طرفين مختار هستند که با يک شرط صريح در سندى که حقوق طرفين را تنظيم مىکند اظهارات مندرج در بارنامهٔ دريائى را قاطع بدانند چنين سند قطعى مالک کشتى را متعهد مىنمايد مگر اينکه مالک کشتى تقصير فرستندهٔ کالا را ثابت کند.
رابطهٔ بين مالک کشتى و منتقلاليه بارنامهٔ دريائى
در حقوق عرفى (Common Low)
زمانى که دليلى در دست نباشد که ثابت نمايد منتقلاليه بارنامهٔ دريائى بر ضرر خود عمل نموده مالک کشتى از نظر قانونى از انکار موارد مندرج در بارنامه منع مىگردد.
البته براى اين که مانع انکار مالک کشتى از مندرجات بارنامهٔ دريائى بشويم بايد مندرجات بارنامه روشن و صريح باشد: اگر عبارتى نظير وضعيت ظاهرى کالا خوب است با ساير مندرجات بارنامه محدود و مقيّد گرديده باشد در اينصورت بارنامهٔ فوق غيرمخدوش (Clean، B/L) نمىباشد و مالک کشتى مىتواند منکر مندرجات آن شود.
در پروندهٔ توکيو مارين و رتلا (.Tokyo Marine and Fire Insurance Co. Ltd. V. Retla SS Co. [1970] 2 Lloyd's Rep 91، Usct of Appeak،Ninth Circuit ) مقدارى لوله فولادى بارنامه شد. در بارنامه قيد گرديد که وضع ظاهرى کالا خوب است اما محموله هنگام تحويل به دارندهٔ بارنامه زنگ زده بود. پس از طرح دعوى در دادگاه چنين حکم صادر گرديد که اگرچه قيد بالا در بارنامه آمده اما دلالت بر اين مسئله نمىکند که در محمولههاى فولاد و آهن هنگام تحويل به متصدى باربرى زنگزدگى وجود نداشته. بنابراين اصل منع انکار (Estoppel) نتوانست در اينخصوص مصداق پيدا نمايد.
در پروندهٔ کانادين اند دومينيون و کانادين نشنال (Canadian and Dominion Sugar Co. Ltd. V Canadian National (West Indies) Steam Ships Ltd. [1947] AC 46، PC در بارنامهٔ دريائى که براى حمل محموله شکر تنظيم شده بود عبارتى وجود داشت که امضاء آن را مقيّد به ضمانت در مقابل ارائه رسيد غيرمخدوش (Clean receipt) مىکرد. اما رسيد کشتى اينچنين نبود بهصورتى که در آن عبارتى نظير بسيارى از کيسهها وصلهشده و پاره و آغشته بودند بهچشم مىخورد.
دادگاه اعلام کرد که بارنامه يک بارنامهٔ غيرمخدوش نيست و مالکين از اثبات خلاف آن منع نمىشوند. تصديق شرايط کالا هنگام بارگيري، مالک کشتى را متعهد براى پاسخگويى عيوبى مىکند که با بازرسى معقول بايد روشن شود.
در پروندهٔ کامپانيا ناويرا و چرچيلاند سيم ( .Compania Naviera Vas Conzada V. Churchill and Sim [1906] 1 KB 237)
مقدارى الوار چوب آغشته به موادّ نفتى بارگيرى شد و در بارنامه قيد گرديد که کالا در شرايط خوبى بارگيرى شده است.
منتقلاليه بارنامهٔ دريائى توانست مالک کشتى را براى خسارت وارده تعقيب نمايد و مالک کشتى از اينکه ادعا نمايد کالا هنگام بارگيرى در شرايط مطلوبى نبوده است منع گرديد.
همچنين در پروندهٔ پيتر درگراس (The Peter Der Grosse [1875] 1 PD 414) در بارنامهٔ دريائى رسيد کالا و بارگيرى آن در شرايط ظاهرى خوب... قيد شده بود و وزن، محتويات و ارزش نامعين ذکر گرديده بود. محموله در زمان تحويل از نظر ظاهرى و واقعى معيوب بود.
دادگاه اظهارنظر کرد که بارنامهٔ دريائى دليلى است مبنى بر اينکه محموله در شرايط ظاهرى خوبى بارگيرى شده و هيچگونه تکليفى بهعهدهٔ گيرندگان کالا درخصوص اينکه نشان دهند چگونه خسارت وارد شده نمىباشد، بنابراين مالکين کشتى مسؤول هستند.
اما اگر منعشدن مالک کشتى در انکار مندرجات بارنامه درخصوص وى اعمال شود اينامر فقط بهنفع آن منتقلاليه است که با حسن نيت عمل نموده باشد حتى اگر امضاء بارنامه از جانب فرمانده با اغواى فرستنده کالا صورت گرفته باشد.
البته اگر منتقلاليه بارنامه خود نيز مستأجر کشتى باشد وضع تفاوتى نمىکند در اين شرايط وى مىتواند نه بهعنوان مستأجر بلکه بهعنوان منتقلاليه بارنامهٔ دريائى دعوى را تعقيب نمايد.
طبق قانون ۱۹۷۱ حمل دريائى
در مواردى که قانون ۱۹۷۱ حمل دريايى کالا اعمال مىگردد هر فرستندهٔ کالا مىتواند از متصدّى باربرى بخواهد تا در بارنامهٔ دريائى وضعيّت ظاهرى کالا را ذکر نمايد.
اگر بارنامهٔ دريائى حاوى چنين شرطى باشد آن بارنامه در نظر اول بهعنوان رسيد کالا آنچنان که در بارنامه توصيف گرديده تلقى مىشود. اما اگر اين بارنامه بهشخص ثالثى که از روى حسن نيت آن را قبول کرده منتقل شود دليل مغاير اين شرط بر عليه او پذيرفته نيست.