آفتاب

دکتر یحیی عدل، پدر جراحی نوین و علم بیهوشی ایران



عدل در پاریس در یک مدرسه خصوصی مشهور دبستان و دبیرستان را تمام کرد و سپس وارد دانشگاه شد و در مدرسه‌ي پلي‌تکنيک که امتحان ورودي سختي هم داشت قبول شد. اما به توصيه‌ي عمويش، حبيب‌ عدل، که در تهران به راديولوژي مشغول بود، به طب رفت.

پروفسور دکتر يحيي عدل در سال ۱۲۸۷ شمسي در تهران و در خانواده‌اي متمکن به دنيا آمد که از اعيان تبريز بودند. پدرش يوسف عدل (مکرم الملک و بعداً قائم مقام) بود که اکثرا حاکم ولايات مي‌شد. تولد يحيي در زمان احمد شاه قاجار بود. پدرش در زمان وليعهدي احمد شاه کفالت حکومت آذربايجان را داشته و در دوره‌ي رضاخان، ۴ دوره وکيل مجلس مي‌گردد. مادرش دختر مقتدر الدوله (پسر عباس ميرزاي وليعهد) بوده است. پدر بزرگش حاج علي آقا معمم و مالک بود و مي‌گويند پل آجي چاي (تلخه رود) را در حوالي تبريز او احداث کرده است.
 

تحصیلات

در تبریز، وی ابتدا به مکتب خانه رفت و بعداً محضر مرحوم میرزا باقر خان حکمت ابتدایی را خواند. پدرش حاکم کرمانشاه شد و با خانواده به آنجا رفتند. در آنجا به دبیرستان رفت. بعد از مدتی پدر يحيي، او را به سفارش برادرش که در پاريس زندگي مي‌کرد (عموي دکتر يحيي عدل) به همراه برادر ارشدش غلامرضا، به پاريس فرستاد.
 مسافرت از راه تهران، انزلي، باکو، تفليس، باطوم، استانبول و پاريس با کشتي و راه آهن در مدت ۴۰ روز طي شد. در پاريس در منزل خانمي که فرزندش را در جنگ اول بين‌الملل از دست داده بود، پانسيون شد. اين خانم به شدت مراقب درس و تحصيل و تربيت دکتر يحيي بود به طوري که تا زماني که اين خانم زنده بود پروفسور هر ساله در مسير سفرهايشان به خارج با ايشان ملاقات مي‌کرد.
عدل در پاریس در یک مدرسه خصوصی مشهور دبستان و دبیرستان را تمام کرد و سپس وارد دانشگاه شد و در مدرسه‌ي پلي‌تکنيک که امتحان ورودي سختي هم داشت قبول شد. اما به توصيه‌ي عمويش، حبيب‌ عدل، که در تهران به راديولوژي مشغول بود، به طب رفت. چرا که عمويش او را نصحيت کرد که همواره شغل آزاد پيشه کن و به شغل دولتي وارد نشو و در آن زمان فقط دو شغل آزاد وجود داشت، حقوق و طب. لذا يحيي دانشکده‌ي پلي‌تکنيک را ر‌ها کرده و در سال ۱۹۲۸ وارد دانشکده‌ي پزشکي شد.
 در ۱۹۳۱ در مسابقه‌ي اکسترناي پاريس شرکت کرد و موفق شد اکسترن شود. در ۱۹۳۴ در کنکور انترني پذيرفته و انترن شد و او در طي ۴ سال انترني نزد پروفسور گريگوار، جراح معروف و رئيس بخش جراحي و آناتومي پاريس، آنقدر خوب درخشيد که از عدل خوشش آمد و او را رئيس درمانگاه خود کرد. پروفسور عدل چندین سال در رشته جراحی عمومی و اورولوژی مطالعه کرد. او در سال ۱۳۱۷ پایان نامه خود را درباره درمان آدنوپاتی سلی از تصویب گذراند و موفق به دریافت مدال نقره از دانشکده پاریس شد.
عدل در امتحان اگرگاسيون هم شرکت کرد ولي چون خارجي بود فرانسه اجازه‌ي استخدام در کادر دانشگاهي را نمي‌داد ولي به علت درخشش او و مساعدت پروفسور گرگوار، ماده‌اي در قانون اضافه کردند و پروفسور «ژان گاسه» نيز نوبت پروفسوري خود را به او داد. لذا عدل به مقام پروفسوري رسيد و به رغم اصرار فراوان به ماندن در فرانسه، در سال ۱۳۱۸ خورشیدی و درست یک ماه پیش از شروع جنگ جهانی دوم به ایران بازگشت و به خدمت نظام رفت.
 

بازگشت به وطن

در زمان بازگشت دکتر عدل، پروفسور «اوبرلين» فرانسوي را براي سامان دادن به وضع دانشکده‌ي پزشکي تهران استخدام کرده بودند و او عدل را براي تدريس انتخاب کرد.
وي ابتدا رئيس درمانگاه و بعد دانشيار شد و سپس بخش جراحي بيمارستان سينا را به او سپردند. دکتر اوبرلين پزشکان ديگري را نيز براي بخش‌هاي ديگر معرفي نمودند از جمله: دکتر قريب براي اطفال، دکتر وکيلي براي داخلي، دکتر اقبال براي بيماريهاي واگيردار، آقايان دکتر آهي، دکتر مصدق و دکتر صالح براي زنان و زايمان، دکتر هنجن براي جراحي، دکتر لقمان الملک براي مجاري ادرار، دکتر حبيبي براي آسيب‌شناسي، دکتر شيباني و دکتر وارطاني براي خون‌شناسي و آزمايشگاه، آقايان دکتر گنج‌بخش، دکتر حکيم و دکتر نجم‌آبادي براي آناتومي، دکتر نعمت‌اللهي براي فيزيولوژي و دکتر فرهاد براي راديولوژي.
رفت و آمد عدل با مقامات بلند کشور و دربار پهلوی او را تبدیل به شخصیتی سیاسی کرد و باغث شد تا بعد از کناره گیری اسدالله علم به دبیرکلی حزب مردم منصوب شود. او همچنین در سال ۱۳۴۲ به سناتوری مجلس سنای ایران رسید و تا چهار دوره این مقام را حفظ کرد.
 

خدمات ارزنده

دکتر عدل به همه‌ي همکاران بيمارستان دستور داده بود که هيچ‌ بيماري را به دليل نداشتن تخت خالي رد نکنند و حتي ‌کف اتاق بخوابانند و به اين ترتيب بيمارستان سينا، مرکز اورژانس پايتخت شد و يک واحد انتقال خون بنا کرد و چون مردم در آن زمان از اهداي خون اکراه داشتند، لذا نام و اسامي عده‌يي که گروه خونيO داشتند را ثبت و از آنهاخون مي‌خريدند. دکتر عدل اولين دوره‌ي آسيستاني آزاد را برنامه‌ريزي نمود و اين دوره هماني است که امروزه رزيدنتي ناميده مي‌شود و هر ساله ۴ نفر آسيستان (رزيدنت) براي جراحي سينا پذيرفته مي‌شدند.
دکتر عدل هر ساله در تابستان به پاريس مي‌رفت، کارهاي نوين جراحي را سوغات مي‌آورد و وسايل جراحي را با هزينه‌ي ‌خود خريده و به بيمارستان اهدا مي‌کرد. او روش های نوین جراحی را نیز به جوان‌ها آموزش می‌دادند و به علت نیاز مملکت به جراح عمومی تمام رشته‌ها اعم از جراحی عمومی، ریه قلب، استخوان، مغز و اعصاب و غیره را تعلیم می‌دادند. او همیشه می‌گفت که من نمی‌دانم این مرض من است یا حسن من که هرچه می‌دانم و بتوانم به شاگردانم باید یاد بدهم ، شما هم همین‌طور باشید. وی از دولت ایران و دول خارجی مدال‌ها و نشان‌های علمی زیادی گرفتند عضو آکادمی جراحی پاریس شدند. البته مقالات فارسی نیز از ایشان وجود داشت. وی بیهوشی به طریقه جدید را با استخدام متخصصین بیهوشی از خارج (دکتربوله) راه‌اندازی کرده و بسیاری از عمل‌های ناممکن را ممکن ساخت .به دستور ایشان در انستیتو پاستور سرم‌های تزریقی را که امروزه مصرف می‌شود، به صورت غیر تب زا تهیه نمود.
اما مهم‌تر از سرم آپایروژن و ابداعات جراحی و علمی ایشان، از مشخصه‌های بارز او تعلیم نکات اخلاقی به شاگردانش بود، بطوریکه وی به هیچ‌کس بدی نمی‌کرد و بدگویی در باره کسی را قبول نمی‌کرد. گذشت زیادی داشت و از اعتبار علمی و اجتماعی خود که با جراحی اکثر رجال و صاحب منصبان و مقامات کشوری و لشکری و روحانی به دست آمده بود، برای رفع بسیاری از گرفتاری‌هایی که برای همکاران و اطباء پیدا می شد، استفاده کرده از حقوق حقه آن‌ها نیز دفاع می‌کرد. در عوارض جراحی که برای شاگردان پیش می‌آمد، سینه خود را سپر ‌کرده و مسئولیت‌ها را خود به عهده می‌گرفت و در درمان عوارض حاصله مزدی دریافت نمی‌کرد.
اوصاف این مرد باهوش و نابغه توصیف ناپذیر است بطوریکه ایشان تا 93 سالگی بدون لرزش دست و ناراحتی دید اعمال جراحی بسیار مشکل و بزرگ را انجام می‌داد. وی اهتمام زیاد داشت که شاگردان خوب را برای بهتر شدن کار و سوادشان به خارج بفرستد و توصیه‌های ایشان را همکاران فرانسوی‌شان با جان و دل قبول می‌کردند.
پروفسور عدل در 14 بهمن سال 1381 در سن 94 سالگی با سابقه‌ی بیش از 70 سال جراحی و آموزش و پرورش شاگردان بیشماری دیده از جهان فرو بست و با مراسمی کم نظیر تشییع شد.




وبگردی