
در اردیبهشت همه ساله، جامعه ایران عطر بهار را استشمام میکند؛ بهار کتاب. در همه جا سخن از کتاب و مسائل آن است. روزنامهها، سایتها، خبرگزاریها و خصوصا صداوسیما در تمام شبکهها هر روز و به مدت ۲ هفته به آن میپردازند.
در اردیبهشت همه ساله، جامعه ایران عطر بهار را استشمام میکند؛ بهار کتاب. در همه جا سخن از کتاب و مسائل آن است. روزنامهها، سایتها، خبرگزاریها و خصوصا صداوسیما در تمام شبکهها هر روز و به مدت ۲ هفته به آن میپردازند.
اگر گفته شود در این مدت، «کتاب» تبدیل به مساله روز کشور میشود سخن گزافی نیست. هرچند در آبان ماه نیز به مناسبت هفته کتاب تا حدودی این فضا ایجاد میشود، اما حجم آن به مراتب کمتر است. نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران با توجه به ابعاد بینالمللی و توجه به آن موضوعی خاص است.
در برخی اظهارنظرها که به موضوع کتاب پرداخته میشود، دو گزاره متناقص جلب توجه میکند:
۱) میزان مطالعه در مردم ایران بسیار کم است و طبق آمارهای مختلف، سرانه مطالعه مردم ایران از ۲ دقیقه تا ۱۸ دقیقه بیان شده است.
۲) استقبال مردم از نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران بینظیر است و در هیچ کشوری نمیتوان چنین وضعی را مشاهده کرد.
بدیهی است در ملاحظه اول این دو گزاره یکدیگر را نفی میکنند. اگر مردم ایران اهل مطالعه نیستند چرا از نمایشگاه این گونه استقبال میکنند و چنانچه اقبال به نمایشگاه زیاد است پس چرا اظهار میشود مردم کم مطالعه میکنند.
موضوعی که در این مجال به آن پرداخته میشود بررسی این دو گزاره یا سایر مسائل مهمی که باید در حوزه کتاب به آن پرداخته شود نیست، که امیدواریم در فرصتهای بعدی بتوان تمام مسائل مهم آن را واکاوید.
با قطع نظر از این که مردم گرایش به مطالعه دارند یا ندارند اگر ندارند دلیل آن چیست؟ عوامل ایجادکننده یا تشدیدکننده آن چیست؟ و مسائل مهم دیگری که بایدگشوده شود، آنچه کاملا عینی است حضور فوقالعاده مردم در نمایشگاه است. این حضور چشمگیر، مشکلاتی را هم برای مردم به وجود میآورد از قبیل: دسترسی علاقهمندان چه از جهت بحثهای مدیریت شهری درخارج نمایشگاه یا فضاهای داخلی نمایشگاه، چه در مکان قبلی با فاصلههای فراوان سالنها و خستهکننده بودن آن برای بازدیدکنندگان و چه در مکان فعلی در ۴ سال اخیر که کوچکی مکان و تنگی راهروها طوری است که در برخی از ساعتهای نمایشگاه امکان عبور هم نیست، چه به این که فرد بتواند در مقابل غرفه توقف و کتاب را ملاحظه کند، با غرفهدار و حتی با نویسنده آن مذاکره نماید، چون نام این مکان نمایشگاه است و نه فروشگاه! آیا امکان دیدن کتابهای عرضه شده در این مدت (۱۰ روز) عملی است. لذا باید متولیان این نمایشگاه از مردم عذرخواهی کنند که نمیتوانند قدردان این اقبال باشند و اگر با هر شرایط سختی این اقبال وجود دارد، نباید آن را خوب و مطلوب دانست و به فکر برنامهای برای اختصاص مکان مناسب نبود.باید تمام جوانب این مسائل بررسی شود، ولی بحث این مقال عجالتا این مطالب هم نیست، بلکه این است که با تمام این مشکلات، این هجوم چشمگیر به نمایشگاه چرا؟
به نظر میرسد گویا دستاندرکاران کتاب از ۳۶۵ روز سال، ۳۵۵ روز آن را به تولید کتاب (از مرحله تالیف تا آمادهسازی و...) مشغولند و ۱۰ روزش را به عرضه میپردازند. این مساله تبدیل به رویه و قانونی نانوشته شده است. تمام علاقهمندان به کتاب، دیگر این مساله را میدانند که اگر کتابی خواستند در هر نقطه ایران که اقامت دارند، باید در ایام نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران به این مکان مراجعه کنند. در این ایام بیش از ساکنان تهران، مراجعهکنندگان نمایشگاه، مهمانانی از سراسر کشور و از دورترین نقاط آن هستند. چون میدانند کارنامه یک ساله نشر کشور را میتوانند در این مکان بیابند، در چنین ایامی میعادگاه همه عاشقان کتاب نمایشگاه کتاب تهران است.
شبکههای توزیع در کشور وجود دارد، کتابفروشی در تمام شهرها نیز وجود دارد، ولی آیا تعداد کتابفروشیها با ناشران طبق آمار رسمی برابری میکند؟ آیا ظرفیت کتابفروشیهای کشور برای عرضه کتابهای ناشران کفایت میکند. این مؤسسه بیش از ۱۳۰۰ عنوان کتاب فعال در حوزههای مختلف علوم اسلامی دارد، کدام کتابفروشی میتواند این تعداد کتاب را عرضه کند؟ بیتردید، کتابفروشیها به دلیل کمبود جا نمیتوانند تمام کتابهای ناشران را عرضه کنند، بلکه فقط آن بخش از کتابها را عرضه میکنند که فروش مناسبتری دارد؛ یعنی کتابهای پرفروش هر ناشر را.
تبلیغات و اطلاعرسانی هم از مسائل مهم دیگری است که باید جوانب آن بررسی شود، ولی اگر مشکل ویترین کتاب حل شود، تمام مسائل مرتبط با آن حل خواهد شد. هم شبکه توزیع فعال میشود و هم ارتباطات آن و هم اقتصاد نشر رونق میگیرد و امکان تبلیغات برای ناشر و مسائل رقابتی دیگررا فراهم میکند. کتاب وقتی در انبار است، چرا قضاوت میکنیم که مردم ایران استقبالی از کتاب ندارند؟ مگردر کجا این کتابها را عرضه کردهایم.
● راهحل
چه کنیم که علاقهمندان به کتاب هر ساله در یک زمان ۱۰ روزه فشرده با زحمت و مشقت فراوان، به دنبال نیازهای فرهنگی خود نباشند و بتوانند هر روز و ساعتی که اراده کردند، کتابهای مورد علاقه خود را تامین کنند؟ به نظر ما این مشکل با تاسیس فروشگاههای بزرگ و زنجیرهای، قابل حل است. توضیح آن که با توجه به گسترش دانایی، نیازمند انتشار و عرضه حجم انبوه کتاب هستیم.
فروشگاههای کوچک کتاب این ظرفیت را ندارند، لذا باید فروشگاههای بزرگ و زنجیرهای کتاب در کشور ایجاد شود؛ تجربهای که در سایر کشورها امتحان شده است و در کشور خود ما و برای بعضی کالاهای دیگر کارکرد آن را آزمودهایم. پرواضح است منظور این نیست که کتابفروشیهای کوچک حذف شود یا نمایشگاههای استانی، مناسبتی یا تخصصی نداشته باشیم یا شبکه توزیع تقویت نشود و... بلکه منظور این است که برای دسترسی آسان خوانندگان، فروشگاههای جامع و کلی از همه نوع کتاب، به وجود آید تا امکان عرضه کتابهای شبکه موجود کتاب کشور را داشته باشد.
با حل این مساله مسائل دیگری از این دست در ذیل آن قرار میگیرد و به صورت قهری حل میشود؛ حتی شاهد خواهیم بود در مواردی بدون هیچ برنامهریزی سازمانهای رسمی، مسائل زمین مانده آن حل شود؛ مثلا پیک موتوری، گوشهای از وظایف شبکههای حمل و نقل و ارتباطات را به دوش گرفته و به خوبی هم از عهده این کار برآمده است و هیچ سازمان رسمی و دولتی آن را ایجاد نکرده، بلکه احساس این نیاز عدهای را به این جهت سوق داده است. بسیاری از مشکلات موجود کتاب نیز با این شیوه حل میشود.
اما ایجاد فروشگاه بزرگ زنجیرهای کتاب نیاز به عزمی ملی و در سطح کلان دارد، نیاز اول آن اراده حل این مشکل است. انتظار این است در این دوره که دولت محترم رویکرد برنامههای خود را مسائل فرهنگی اعلام کرده و در سالی که با عنوان همت مضاعف و کار مضاعف از طرف رهبر معظم انقلاب ـ مدظله ـ نامیده شده با برنامهای کوتاهمدت این کار به نتیجه مطلوب خود برسد و بتوان شاهد بود در زمانی ۳ ساله این فروشگاهها حداقل در کلانشهرها افتتاح شود. پس از آن در برنامههای ۵ تا ۱۰ سال در سایر شهرهای بزرگ، شاهد دسترسی علاقهمندان به کتاب به این شبکه باشیم.
نظر شما چیست؟
لیست نظرات
نظری ثبت نشده است