
خشونت خانوادگی
● مقدمه
به روایت تاریخ اجتماعی انسان، نهاد خانواده اولین نهاد اجتماعی است که برخی از جامعهشناسان مانند (مورگان و مارکس) پیدایش آن را همزمان با ظهور مالکیت فردی میدانند. در جامعة ایران نیز از دیرباز نهاد خانواده اولین و مهمترین بستر اجتماعیشدن فرد و فراگیری آموزهها ، ارزشها و هنجارهای اجتماعی بوده و هست. این ساختار بازمانده از سدههای گذشته همواره دارای کارکردهای بسیاری بوده که منجر به قوام و دوام آن در ایران نیز گردیده و به آن سیما و کارکردی « مقدس » داده است (طا یفی،ع.، ۱۳۸۳).
همة مصلحین، حتی رؤیاگرایان و آنان که به ناکجاآباد<!--[if !supportFootnotes]-->[۱]<!--[endif]--> روی کردند ، بر خانواده و اهمیت حیاتی آن برای جامعه تأکید ورزیدهاند . به درستی هیچ جامعهای نمیتواند ادعای سلامت کند ، چنانچه از خانوادههایی سالم برخوردار نباشد . باز بی هیچ شبهه ، هیچ یک از آسیبهای اجتماعی نیست که فارغ از تأثیر خانواده پدید آمده باشد .
به بیان اتوکلاین برگ، فرزند ، پدر بشر است . یعنی اوست که رسالت تداوم نسلها را در خود دارد و هم اوست که کیفیّت و کمیّت نسل فردا را رقم میزند و سلامت در تربیت فرزندان بسیار حائز اهمیت است . همچنین نوشتههای انسانشناسی ، مشحون از آراء دانشمندانی است که نه تنها خانواده را پایدار میبینند ، بلکه آثار عمیقی از جانب آن بر فرزندان ملاحظه میکنند ( ساروخانی ،۱۳۸۲ ،ص۱۱) .
با این همه و به رغم اهمیت حیاتی خانواده در سلامت جسم و روان انسانها در تمامی جوامع ، خانوادة جدید در معرض تهدیدها و آسیبهای بسیار است و همچنین باید توجه داشت که پدیدة صنعتیشدن از طریق رشد دادن فردیت ،و وارد کردن زنان به فعالیت تولیدی و اجتماعی خارج از خانه ، تقویت استقلال اقتصادی افراد و به تبع آن کاهش بردباری آنان نسبت به یکدیگر ، شناخت و تثبیت و افزایش حقوق زنان ، قانونی کردن ( تقریباً جهانشمولِ ) حق طلاق ، شهرنشینی ، خشونت خانوادگی ، اشتغال زنان و پیامدهای آن ، مهاجرت از روستا به شهر ، تحرک اجتماعی و اقتصادی و محلی بیشتر و گسترش تماسها و روابط اجتماعی ، کاهش نفوذ مرد در خانواده و بسیاری عوامل دیگر از این قبیل ، که بر وضع نهاد خانواده تأثیر گذاشت و درواقع جامعة صنعتی ضمن حلّ بسیاری از تضادهای جوامع ماقبل خود موجب بروز تضادها و تنشهای جدیدی شد و در مجموع ، عملکرد آن به لحاظ تأثیرگذاری در حفظ خانواده ، منفی بوده است که این منفیگرایی در جامعة ما هم تأثیرش را بر خانوادهها بهجای گذاشته است و در حقیقت از طریق این خانوادهها است که ملغمهای از ضدّ ارزشهای سلطهگر و بیگانه و ضد ارزشهای سلطهگر داخلی ( طبقة حاکم ) به عنوان ارزشهای برتر و جاودانه معتبر بر جامعههای زیر سلطه حاکم میشود و این جامعهها را برای از خود بیگانهشدن و بریدن با زمینههای اجتماعی و طبیعی خودشان آماده میکند و در معرض متلاشی شدن قرار میدهد . روشنتر بگویم : اگر خانوادة کهن خود ادامه و ادامهدهندة سنتهایی بود و محل پیوند انسان و زمینههای اجتماعی و طبیعی زندگی وی بود ، خانوادههای جدید محلی هستند که پیوند انسان را با محیط اجتماعی و طبیعیاش قطع میکنند . اساسیترین وظیفة آنها ایجاد بریدگی و انقطاع فرهنگی است یعنی نسل جدیدی تحویل جامعه میدهند بریده از تاریخ و ناآگاه از آن . حال و آیندهای ذهنی و مبهم دارند . نتیجة این امر ، درد بیدرمانی است که تمام جوامع زیر سلطه با آن مواجه یا شدیداً بدان مبتلا هستند و به قول جلال آل احمد : « انسانهایی قالبی و از راه مانده ، ساخته و تحویل بشر شدهاند که در مقام ابتکار عمل ، علیرغم تحصیلات لیسانسها ، دیپلمها و دکتریهایشان از دهقانزادهای عقبترند » و در عرصة خلاقیت نه به عنوان مغز و اندیشه حضور دارند و نه به عنوان عمل ، چرا که بریدگیشان از یک سلسله روابط ، بدانها اجازه و امکان نمیدهد که در چهارچوب آن روابطی که برایشان مبهم و ناشناخته است عمل کنند .
نکتة دیگر این است که ظهور خانوادة جدید ناشی از تغییرات پدید آمده در شرایط اجتماعی دو قرن اخیر است . از نتایج این تحول میتوان انتقال نقشهای اقتصادی ، حفاظتی ، آموزشی ، تفریحی از خانواده به جامعه را نام برد . این انتقالِ کارکردهای خانواده ، به شکل روزافزونی در حال تکامل است . تغییر نقش تولیدی و مصرفی خانوادة سنتی و انتقال و واگذاری آن به نهادهای متعدد جامعة جدید ، زوال تدریجی خانوادة سنتی را به دنبال دارد . اشتغال و ورود زنان در امور اجتماعی نیز مزید بر علت میشود و به جایگزینی خانوادة جدید به خانوادة سنتی کمک میکند و از جانبی شاهد رقابت دیگر نهادها و سازمانهایی نظیر وسایل ارتباط جمعی با خانوادهایم ، تکنولوژی عظیم ارتباطات در همه جا ، از جمله خانواده ، جای یافته و هیچ گریزی از آن نیست و بدین قرار ، خانوادة نو ، در کنار وسایل ارتباط جمعی هر چند ، جهاتی مثبت یافت ، اما با رقابتی شدن نیز مواجه شد . همین رقابت بین خانواده و سازمانهای آموزشی نیز پدید آمد . آنچنانکه دیگر ذهن و روان فرزندان به تمام معنی در اختیار والدینشان نیست ، گاه آنها خود پیامهای دیگری را به خانواده میآورند و در این میان رسانههای ارتباط جمعی اثرات بعضاً منفی بر نهاد خانوداه بهجای میگذارند و شاید از همین روست که همه روزه بخصوص در کلانشهرهایی همچون تهران ، بیش از بیشتر شاهد افزایش مشکلات و نابسامانیهای خانوادگی و زناشویی و سیر صعودی آمارهای تکاندهندة رو به رشد طلاق ، خشونت خانوادگی ، آسیبهای ناشی از اشتغال زنان ، کودک آزاری ، همسرآزاری ، فقر ، بزهکاری ، اعتیاد و ... که همگی حکایت از عدم رعایت حقوق و حریم خانواده توسط اعضای آن دارند ، را در مطبوعات و جراید مشاهده میکنیم و به اعتقاد من ، درصدی از این نابسامانیها و آسیبهای اجتماعی ناشی از کژکارکردی رسانههای ارتباط جمعی در جامعة ما میباشند .
فقر ، بیسرپرستی دائم و موقت ، بیکاری ، کاهش مسؤولیتپذیری مردان در زندگی مشترک ، کمرنگشدن ارزشهای ملی و مذهبی ، اعتیاد ، طلاق ، ناکافیبودن مهارتها و آگاهیهای خانواده برای مقابله با آسیبها و عدم وجود نظام کارآمد اجتماعی برای حمایت از این نهاد ، از خطراتی است که در جامعة امروز خانوادههای ایرانی را نشانه گرفته است .
به همین دلیل سرمایهگذاری و توجه هر چه بیشتر به خانواده ، امروز بیش از هر زمان دیگری در میان کارشناسان و صاحبنظران مطرح شده است ، بهطوریکه دولتها توجه خاصی نسبت به رشد و توسعة کیفی خانواده مبذول داشته و با در اختیار قرار دادن امتیازات ، تسهیلات رفاهی ، آموزشی ، مشاورهای و به طور کلی ارتقای سطح بهداشت و سلامت خانواده ، سعی بر افزایش کیفیت زندگی خانوادهها دارند ، زیرا مسلماً ارتقای سطح کیفی خانواده تأثیر مستقیمی بر تربیت نسلهای آتی جامعه خواهد داشت . چرا که از طریق خانواده است که ارزشها و هنجارها به فرزندان و نسلهای بعد منتقل میشود .
خانوادة آسیبدیده ، جامعه را نیز در معرض آسیب قرار میدهد . خانوادههای آسیبدیده علاوه بر این که خود با مشکل مواجه میشوند، جامعه را نیز به نوعی تحت تأثیر قرار میدهند ، بهطوریکه جامعه نیز از وضعیت پدیدآمده برای این خانوادهها متضرر شده و زمینة توسعة آسیبهای اجتماعی را از محیط خانه به اجتماع فراهم میآورد . یکی از مشکلات خانوادههای آسیبدیده ناکارآمدی و تطبیقناپذیری آنها است ، بهطوریکه این نوع خانوادهها به خوبی وظایف خود را به لحاظ اجتماعی ، فرهنگی ، اقتصادی و تربیتی ایفا نمیکنند .
کتر محمد تقی شیخی در این مو ر د می گو ید : این نوع خانوادهها از نوع خانوادههای طلاق گرفته و گسسته، خانوادههای دارای فرد یا افراد معتاد ، خانوادههای تک والدی و خانوادههای ورشکسته به لحاظ اقتصادی هستند .این جامعهشناس با هشدار نسبت به این که خانوادههای آسیبدیده در آینده طیفی وسیعتر از گذشته خواهند داشت ، معتقد است : از آنجا که تغییرات اجتماعی ، اقتصادی و فرهنگی سریعاً در جامعه به وقوع میپیوندد ، بسیاری از خانوادهها به طور نسبی در معرض آسیب قرار دارند ، بنابراین نهاد خانواده امروزه باید در قالبی منظم، هوشیارانه و دقیق عمل کند تا با بنبست و انحرافات ناشی از آسیبهای اجتماعی مواجه نشود .
خانواده مکانی برای تربیت و پرورش انسانها است که تنها در صورت وجود سلامت روحی و روانی میتواند انسانهایی پاک و سالم تحویل اجتماع داده و به این ترتیب مدعی ادای وظیفة اساسی خود شود ، برای شکلگیری یک خانوادة مستحکم و سالم علاوه بر انتخاب مناسب و آگاهانه ، به دست آوردن علم و دانش اولیه جهت شروع یک زندگی مشترک برای طرفین امری بدیهی است که این اقدام باید از طرف دولت حمایت شود و مرکز مشاورهای قبل از ازدواج برای دختران و پسران پیشبینی شود تا در آینده به صرف یک سری جهالتهای اولیه ، نهاد خانواده از هم گسسته نشود .
براساس اعلام سازمان ثبت احوال کشور ، آمار طلاق در سال ۸۲ با ۶/۷ درصد رشد به ۷۲ هزار و ۴۲۹ فقره رسیده و این در حالی است که امر طلاق در تهران نیز با رشد ۱/۵ درصدی در سال گذشته به ۳۰ هزار و ۲۴۴ فقره ثبت طلاق افزایش یافته است ، افزایش طلاق در کشور ما در سالهای اخیر به عنوان یک مسألة اجتماعی توجه بسیاری از صاحبنظران و کارشناسان را به خود معطوف کرده است . ۶۵ درصد کودکان بزهکار ، محصول پدیدة طلاق هستند .
خانواده به عنوان نخستین کانون تجربة زندگی مشترک و جامعهپذیری کودکان و تسریبخشی آسیب و یا سلامت به نسلهای آینده هستند ، همانطور که میتواند در کنترل انحرافات اجتماعی نقش مؤثری داشته باشد ، از طرف دیگر در صورت نابسامانی و بحرانیبودن کانون آن در بروز بسیاری از آسیبهای اجتماعی از جمله بزهکاری بسیار تأثیرگذار خواهد بود بهطوریکه مسؤولان معتقدند که ۶۵ درصد کودکان بزهکار از خانوادههای نابسامان ، ازهمپاشیده و طلاق گرفته برخاستهاند !
معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی در این باره میگوید : فرار کودکان ، بیماریهای اخلاقی ، اعتیاد ، تعارض شخصیتی و افت تحصیلی از جمله معضلات ناشی از ناتوانی در برقراری ارتباط سالم خانوادگی است ، به همین دلیل حمایت از حقوق فرزندان و جایگاه آنها و توانمندکردن و قادرسازی خانوادههای نیازمند ، امری مهم و ضروری است . چرا که به هر حال ما ناگزیر از توجه ویژه به سلامت نهاد خانواده هستیم و در صورت کمتوجهی به این نهاد کوچک و سستی بنیان آن ، بسیاری از آسیبهای اجتماعی بزرگ در متن آن آمادة شکلگیری خواهد بود . ۳۰ درصد کودکآزاریها در خانوادههای طلاق رخ میدهد.
به اعتقاد کارشناسان و مسؤولان امر ۳۰ درصد موارد کودکآزاریها در خانوادههای از هم پاشیده و در معرض طلاق رخ داده و تنها ۲۰ درصد کودکان خیابانی کشور واقعاً بیسرپرست و فاقد سرپناه هستند و نزدیک به ۸۰ درصد آنها محصول بیتوجهی ، بدسرپرستی و نابسامانی خانواده هستند . همچنین ۵۰ درصد خشونت و بدرفتاری نسبت به کودکان در خانوادههایی که پدیدة شوم اعتیاد در آن ریشه افکنده به چشم میخورد .
رئیس سازمان بهزیستی ضمن اشاره به نقش خانواده در سلامت جامعه ، کاهش آسیبهای اجتماعی و انتقال فرهنگ ملی و مذهبی به نسل آینده معتقد است : وقتی فقر و تنگدستی در خانوادهای رسوخ پیدا میکند نباید توقع داشت که سلامت آن دچار خدشه نشود . همچنین بیسرپرستی ، بیکاری و نبود درآمدکاری ، کمرنگی ارزشهای ملی و مذهبی ، اعتیاد ، طلاق ، نبود مهارتهای کافی در خانواده و به عبارتی نبودن سر مایة اجتماعی مناسب به منظور برخورد با معضلات و آسیبهای اجتماعی از جمله عواملی هستند که استحکام و دوام خانوادة ایرانی را در معرض آسیب قرار میدهد .
رئیس سازمان بهزیستی به برخی اقدامات پیشگیرانة بهزیستی در جهت تحکیم خانواده اشاره کرده و میافزاید : پرداخت مستمری و تأمین معاش خانوادههای زنان خودسرپرست و زنان سرپرست خانوار ، ایجاد اشتغال برای آنها ، کمک به تأمین ودیعة مسکن زنان و بهبود وضعیت تحصیلی و تغذیة کودکان تحت پوشش ، پرداخت کمک هزینة زندگی به خانوادههای کودکان خیابانی و تلاش برای ایجاد اشتغال و درآمدزایی برای آنها ، ارائه خدمات حمایتی و توانبخشی به خانوادههای دارای افراد معلول و بیماران روانی از جمله اقدامات سازمان بهزیستی برای حمایت از خانوادههای در معرض آسیب تحت پوشش این سازمان است . به اعتقاد مسؤولان اصلاح قوانین مربوط به خانواده ، اصلاح مقررات طلاق ، حق حضانت فرزندان به مادر ،اعزام بانوان به تزریق واکسن ضدّ کزاز ، تغذیه با شیر مادر ، حمایت از مادران در دوران شیردهی و تنظیم خانواده از جمله اقدامات موفق دولت در زمینة کاهش آسیبهای اجتماعی خانواده در طول سالهای اخیر بوده است . خانوادهها در مقابل اختلافات و تنشها آسیبپذیرتر شدهاند.
آنچه در جامعة امروز بیشتر به چشم میخورد این است که متأسفانه برخلاف زندگی پدران و مادران ما ، تضاد ، اختلاف نظر ، تنش و بحث و جدل بیش از گذشته در میان خانوادهها و بخصوص زوجین جوان مشاهده میشود و بیتردید به نسلهای آینده هم تسری پیدا میکند ، بهطوریکه گاهی حتی یک اختلاف نظر کوچک و سطحی تبدیل به کوهی عظیم از تنشها و اختلافات خانوادگی شده و خانواده را در خطر جدی طلاق تهدید میکند .
معاون دادگاه خانواده با اظهار این که امروزه اکثر افراد مراجعهکننده به دادگاه در سالها و یا ماههای ابتدایی شروع زندگی تصمیم به جدایی میگیرند و امروزه این امر در تهران بیشتر دیده میشود میگوید : بررسیها نشان میدهد امروزه اعتیاد و بیکاری همسران بیشترین عوامل مراجعة زوجین به دادگاه برای طلاق است که اگر چه برخی از آنها با صلح و سازش حل میشود اما در اکثر موارد به طلاق میانجامد . رنجبر با اشاره به واحد صلح و سازش در دادگاه خانواده میگوید : این واحد سعی میکند تا حدّ امکان صلح و سازش را بین زوجین برقرار کرده و مانعی برای جدایی آنان شود اما اکثر افراد مراجعهکننده به دادگاه راههای صلح و سازش را در بیرون دادگاه طی میکنند و دیگر تمایلی به ادامة زندگی مشترک ندارند و بیشتر به جدایی فکر میکنند . وی با بیان این که زنان تمایل کمتری به طلاق دارند ، تصریح میکند : در اکثر مرافعات بین زوجین دیده میشود زنان به علت وابستگی که به فرزندان و همسر خود دارند تمایل کمتری به طلاق دارند و در اکثر مواقع حاضرند به خاطر فرزندان خود بسیاری از مشکلات را بپذیرند و به زندگی خود ادامه دهند . ۵/۲ میلیون کودک در معرض اعتیاد قرار دارند .
کارشناسان معتقدند که بسیاری از آسیبهای اجتماعی نتیجة رخنة دیو اعتیاد در میان اعضای خانواده است . بر این اساس در بسیاری از مواقع اعتیاد والدین موجب گرایش فرزندان نوجوان آنها به سوی مصرف مواد مخدر میشود که این امر شدت و نزدیکی این خطر را در دید کارشناسان و صاحبنظران آشکار میسازد .
نتایج بررسی مشترک دفتر کنترل مواد مخدر سازمان ملل و سازمان بهزیستی بین سالهای ۷۸ ۷۷ بیانگر این امر است که ۴/۹۳ درصد از معتادان ایرانی را مردان متأهل بین ۲۳ تا ۴۴ سال سن تشکیل میدهند که این افراد میتوانند به نوعی بر روی سایر اعضای خانواده نیز تأثیر منفی برجای گذارند و این در حالی است که چنانچه تعداد کل معتادان ایرانی را دو میلیون نفر محاسبه کنیم که تنها ۷۰ درصد آنها متأهل باشند و فقط ۸۵ درصد آنها بیش از دو فرزند نداشته باشند ، بر این اساس حدود ۲ میلیون و ۵۰۰ هزار کودک پدر معتاد در کشور شرایط دشوار و سردرگمکننده را در انتظار آیندهای مبهم تجربه میکنند . از سوی دیگر تحقیقات کارشناسان در خصوص رابطة میان نابسامانی و تشنج محیط خانوادگی از یک سو و گرایش کودکان و نوجوانان آنها در گرایش به مواد مخدر واقعیات تلخی را آشکار کرده است . بر این اساس دانشآموزانی که مشکلات خانوادگی دارند بیش از دیگران در معرض خطر اعتیاد به سیگار قرار گرفته و در واقع سیگارکشیدن برای آنها نوعی واکنش منفی نسبت به عملکرد والدین و نمایشی از بزرگشدن است .
کارشناسان معتقدند که مبنای اصلی گرایش دانشآموزان به سیگار ، اختلافات خانوادگی و سرخوردگیهای اجتماعی است و در این میان تحقیر و توجه نکردن به نیازهای عاطفی ، درگیریهای خانوادگی ، محیط نامناسب و غیرصمیمی مدرسه و عدم اعتماد به نفس از عمدهترین دلایل گرایش دانشآموزان به سیگار و پس از آن اعتیاد است .
● نوجوان فراری و بزهکار ، ثمرة دیگر خانوادههای نابسامان
ترک خانه و بزهکاری یکی دیگر از پیامدهای جبرانناپذیر نابسامانی و تشنج در کانون خانواده است . نوجوان دختر یا پسر پس از ماهها و سالها تحمل وضعیت نابسامان خانواده ، سرانجام تاب تحمل خود را از دست داده و به امید رهایی از آشفتگیها ، نزاع و درگیریهای روزمرة زندگی مشترک والدین خود از ظلم خانه به ظلم جامعه پناه میبرد غافل از این که روزهای به مراتب سختتری در آینده انتظارش را میکشد ! سرپرست مجتمع قضایی دادگاه اطفال نیز در این باره میگوید : پسران درصد قابل توجهی از بزهکاریها را به خود اختصاص دادهاند و این در حالی است که سهم دختران در بزهکاری کمتر از ۵ درصد است .
جعفری با اشاره به این که امروزه سرقتهای کوچک ، اعمال منافی عفت و فرار از خانه بیشترین عامل مراجعة دختران به دادگاه است ، ادامه میدهد : برخورد نامناسب والدین با فرزندان ، ضرب و شتم کودکان و حتی برخورد والدین با یکدیگر عاملی برای دورشدن فرزندان از والدین میشود بهطوریکه دیگر حاضر به تحمل والدین خود نیستند . وی معتقد است در اکثر مواقع تحمل محیطهای نامناسب خانوادگی برای نوجوان طاقتفرسا میشود و نوجوانان نیز به دلیل داشتن روحیة حساس ، حاضر نیستند چنین محیطی را تحمل کنند . بنابراین ، از خانه متواری میشوند و این اولین قدم برای بزهکاری کودک است . جعفری با بیان این که نوجوانان والدین را مهمترین عامل بزهکاری خود میدانند ، خاطرنشان کرد : اکثر نوجوانان جداشدن و یا درگیریهای میان والدین را از عوامل مؤثر در بزهکاری خود میدانند و حتی حاضر به بازگشت به خانه نیز نمیشوند . وی تصریح میکند : با توجه به این که والدین مهمترین نقش را در آینده و شکلگیری شخصیت نوجوانان دارند ، باید نسبت به سرنوشت و وضعیت کودکان خود حساسیت بیشتری داشته باشند و نگاه و نوع برخورد با کودکان خود را تغییر دهند . در غیر این صورت هر ساله با تعداد بیشتری از پروندهها در دادگاه مواجه خواهیم بود . به هر حال اکثر قریب به اتفاق صاحبنظران علوم اجتماعی بر اهمیت و نقش خانواده به عنوان زیربنای هر جامعة سالم تأکید ویژه دارند و در شرایط فعلی نمیتوان از کنار این واقعیت تلخ گذشت که مأسفانه نهاد مقدس خانواده به طور جدی مورد تهدید قرار دارد که این امر خود هشداری جدی برای متولیان امور است تا هر چه زودتر تمهیداتی دراین زمینه بیندیشند ، چرا که در غیر این صورت در آیندهای نه چندان دور با یک بحران پیچیدة اجتماعی روبهرو خواهیم بود که حلّ آن اگر نگوییم غیرممکن ولی به طور قطع دشوار خواهد بود و در حقیقت باید متوجة این نکته بود که فرزندان امروز ، مادران و پدران آینده هستند و اگر در معرض آسیب باشند ، در آیندهای نهچندان دور ، نه اثری از خانوادهای سالم میماند و نه فرزندان سالم .
با توجه به واقعیتهای فوق در اجتماع و نهاد خانواده ، باید تا دیر نشده ، بتوانیم از طریق تحقیقات و پژوهشهای علمی ، راهکارها و راهبردهایی در سطح کلان برای نجات خانواده از بحرانی که گریبانگیرش شده است ، ارائه داده و بلکه نتایج اینگونه تحقیقات مثمر ثمر باشد . « خانواده به عنوان یک نهاد محسوب میشود که دوام آن سبب دوام جامعه میگردد . چلسکی خانواده را به مثابة تنها باقیماندة ثبات اجتماعی میداند لذا وظیفة جامعهشناسی به نظر وی تقویت تشکیل گروههای کوچک و مناسبات خصوصی انسانهاست یا بهتر بگوییم بازسازی یا قوامبخشیدن به خانواده است . بنابراین ، هر گونه اصلاح جامعه باید از خانواده آغاز شود زیرا در روند تکامل بخشیدن به نام و مناسبات پابرجای جامعه خانواده پیشتاز است ( روزن باوم ، ۱۳۶۷ :۳۲ ) .
نو یسنده :عالیه شکر بیگی
منابع فارسی
اعزازی (ش) : « جامعهشناسی خانواده » تهران ، انتشارات روشنگران و مطالعات زنان ، ۱۳۷۶
روی (م) : « زنان کتک خورده » ترجمة مهدی قراچهداغی ، تهران ، انتشارات علمی ، ۱۳۷۷
ساروخانی (ب) : « طلاق پژوهشی در شناخت واقعیت و عوامل آن » تهران ، انتشارات دانشگاه تهران ، چاپ دوم ، ۱۳۷۷
ساروخانی (ب) : « جامعهشناسی خانواده » تهران ، انتشارات سروش ، چاپ سوم ، ۱۳۷۹
ساروخانی (ب) : نگاهی به جامعهشناسی خانواده در ایران » تهران ، انتشارات امداد ، چاپ نخست ، ۱۳۷۹
ساروخانی (ب) : « دایرهالمعارف علوم اجتماعی » تهران ، انتشارات کیهان ، چاپ دوم ، ۱۳۷۷
ساروخانی (ب) ، عزیزیان (ر) : « بررسی عوامل خشونت علیه زنان » در مجلة دانشکدة بهداشت دانشگاه تهران ، تهران ، دورة ۲ ، شمارة۳ پاییز ۱۳۸۲ ، صص ۴۹-۳۷
محبی (ف) : « آسیبشناسی اجتماعی زنان ، خشونت علیه زنان ، خشونت علیه زنان » در فصلنامة شورای فرهنگی زنان ، شمارة ۱۴ ، سال ۱۳۸۰ ، صص ۳۸-۲۵
مولاوردی (ش) : « علل و ریشههای خشونت علیه زنان » نشریة حقوق زنان ، سال سوم ، شمارة ۱۰ ، تیرماه ۱۳۷۱ ، صص ۲۳-۱۸
نوایینژاد (ش) : « آتش در خانه » نشریةفرزانه ، دورة سوم ، شمارة ۸ ، زمستان ۱۳۷۵ ، صص ۱۰۰-۹۳
۱۱)طا یفی :علی،۱۳۸۳،خا نو ا د ه ایرانی، خانواده مقد س، http://sociology.myblog.ir
Reference:
Guth (A), Patcht (L) : “Domiestc violence and trauma surgeon” . In American journal of surgery vol ۱۷۹. fall ۲۰۰۰, PP ۷۷-۹۸
Hanmer, J : “Violence and social control of women” in G Little john. B., smart. J, Waskerford and N. Yuval – Davis (eds): “Power and the state, London, Croom-helm, ۱۹۷۸.
Hanmer, J and Maynard, M” “Women, violence, and social control”, London, Macmllan, ۱۹۸۷ Lenski, Gm “Power and privilege” in S.Lukes (ed): Power Oxford, Basil Black – Well, ۱۹۸۶.
Nazroo, J: “Uncovering Gender Differences in the use of Marital violence: The Effect of methodology,” in thd sociology of the family, edit G.Allan, London, Black wall, ۱۹۹۹, PP: ۱۴۹-۱۶۹
Yoshihama (M): “Battered women’s coping strategies and psychological distress; by immigration status” in American journal of community psychology, vol ۳۰, june ۲۰۰۲, PP: ۴۲۹-۴۵۲