با لشکرکشى اسکندر مقدونى به‌سوى شرق، دولت هخامنشى بر افتاد. شايد اسکندر به فکر تلفيق تمدن‌هاى ايرانى و يونانى بود اما با مرگ نابهنگام او، سرداران اسکندر متصرفات وسيع او را ميان خود تقسيم کردند و ايران و سرزمين‌هاى خاورى به‌دست سلوکوس، سرسلسلهٔ سلوکيان افتاد. قدرت سلوکيان بيشتر در قسمت‌هاى مرکزى و غربى امپراتورى تمرکز داشت زيرا نواحى شرقى تحت فشار قبايل بيابانگرد قرار داشت و يکى از اين قبايل پارت‌ها بودند. پارتيان ريشهٔ آريايى داشتند و سلسلهٔ اشکانى را بنيان‌ گذاشتند. اشکانيان بر سرزمين‌هاى وسيعى ميان هند و آسياى صغير استيلا يافتند، اما هيچ‌گاه نتوانستند امپراتورى متمرکزى چون امپراتورى هخامنشى پديد آوردند. در دوران تسلط سلوکيان زبان و ادبيات و هنر يواناين در سراسر آسياى غربى اشاعه يافت. اما ديرى نگذشت که سلوکيان مجبور شدند به سنت‌هاى قومى و گرايش‌هاى ملى مردم سرزمين‌هاى تحت سلطهٔ خويش توجه نشان دهند. به همين جهت، جريان ايرانى شدن به موازات جريان يونانى‌مآبى اتفاق افتاد. به‌هر حال آثار هنرى اين نواحى تأثيرى از غرب در خود دارد. اما در هيچ جا با تسلط مطلق سنت‌هاى غربى روبرو نيستيم.


در اوايل توسعه و تحکيم حکومت اشکانى هنرها يا يونانى مآب بودند يا يونانى - ايرانى و يا هنر خاص ايراني.گچ‌برى رنگى و نقاشى ديوارى از هنرهاى رايج در عصر اشکانى بودند. اسلوب ديوارنگارى بر گرفته از غرب بود و در اينجا با گچ‌برى تلفيق شده بود. گچ‌بران علاوه بر طرح‌هاى هندسى از نقش مايه‌هاى تصويرى نيز استفاده مى‌کردند. اين نقش‌مايه‌ها مشتمل بودند بر حيوانات شکار شده و زنان برهنه و پوشيده، که منشأ يونانى - رومى مى‌داشتند. نقاشان پارتى ديوارها و سقفها را با تصاوير مذهبى يا دنيوى مى‌آراستند.


بقاياى چند ديوار نگاره در ويرانه‌هاى کاخ کوه خواجه کشف شده است که متعلق به سدهٔ اول ميلادى است. نقاشى‌هاى ديوارى مکشوف در مناطق باخترى قلمرو اشکانيان ويژگى‌هاى هنر پارتى را به طرز بارزترى نشان مى‌دهند.


حضور قواعد هنر پارتى در هنر بيزانسى بقاى سنت‌هاى کهن ايرانى و بسط آنها به‌سوى غرب را اثبات مى‌کند. اما نشانهٔ استمرار اين سنت‌ها را به‌نحوى بارزتر در ايران و آسياى ميانيه مى‌پاييم.