بشقاب سراميکي، نيشابور، قرن 4

ه.ق
بشقاب سراميکي، نيشابور، قرن 4 ه.ق

سفال لاله جين، همدان
سفال لاله جين، همدان

سفال خاکسترى و رنگى املش مربوط به سده‌هاى هشتم و نهم ق.م است که از گورهاى سنگى بزرگ، پراکنده در دره‌ها و کوهستان‌هاى مرتفع گيلان شرقى بين سفيدرود و پُل‌رود به‌دست آمده است. دسته‌اى از سفالينه‌هاى املش به کارهاى هنرى سفالگران اختصاص دارند. سفالگران بيش‌تر به پيکره‌سازى با گل ورز داده شده و توليد سفال‌هايى در اندام انسان و حيوان توجه کرده‌اند که آنها نيز در طبقه‌بندى سفال خاکسترى - سياه قراى مى‌گيرند. با اين تفاوت که سفالگر به طريقى رنگ را بر پوسته‌هايى به رنگ نارنجي، آجرى و قهوه‌اى وارد و ثابت نموده است. آنچه هنرمند نقاش در سفالينه‌هاى منقوش بعنوان رمز و راز بيان مى‌کرد، سفالگر پديدهٔ خاکسترى - سياه و قرمز در ترکيب و اندام‌هاى جانورى و انسانى بيان مى‌کند که گاه داراى بيانى پيچيده و رمزآميز مى‌شود. سفالگرى املش به‌گونه‌اى واقع‌گرا، اندام انسان، حيوان را عرضه کرده است، که شباهت‌هايى با هنر مردم لرستان و خوروين دارد


درخشندگى جداره و پوسته‌ٔ سفالينه‌ها در هر دو گروه موضوع قابل توجهى است، که احتمالاً با هدف نفوذناپذيري، زيباسازي، يا هر دو مورد بوده است. سفالگران گاهى علاوه بر صيقل‌کاري، با تزئينات نقطه‌چين و کنده‌کارى يا افزودن نقش‌ها در زمان نيمه‌خشک بودن، سفالينه‌هاى مارليک را تزئين مى‌کرده‌اند.


سراميک‌هايى که در زيويه به‌دست آمده است. بسيار جالب و با اهميت است. مواد تشکيل‌دهنده آن خاک‌رس شسته و پاک شده و بسيار نرم است که در حرارت مناسبى پخته و داراى روکش درخشان و صيقلى قرمز رنگى مى‌باشد. روى اين ظروف تزئينات از قبيل خراش و يا شيارهاى کنده‌کارى شدهٔ مختلفى کار شده است. همچنين سرهاى مجسمه شير در زيويه يافت شده که از داخل خالى است. همچنين دانه‌هاى تسبيح از سفال بدون لعاب به‌دست آمده که احتمالاً براى گردن‌بند يا زينت بکار مى‌رفته است. تعداد زيادى جام يا ظروف مخصوص نوشيدن يک رنگ و لعاب‌ داده شده سفالى نيز در حفارى‌هاى زيويه بدست آمده است.


کشف کوره‌هاى متعدد سفالگرى متعلق به ۳۲۰۰ سال پيش در تپه‌هاى کهريزک، تعدادى سفالينه خاکسترى - سياه و بعضاً قرمز رنگ را در اختيار کاوشگران قرار داد. اين ميدان باستانى که در حوزه تهران - رى قرار دارد. داراى تعداد پانزده کوره سفالگرى بود، البته تعداد کوره‌ها آنقدر زياد است که مى‌توان طى حفارى‌هاى متعدد آنها را کشف نمود.


بين شوش و شوشتر و در ۴۵ کيلومترى جنوب شرقى شوش چغازنبيل واقع شده است، و ويرانه‌هايى از يک شهر ايلامى است.


سفال‌هاى چغازنبيل در دورهٔ ايلام ميانى (چغازنبيل) در ترکيبات و اشکال مختلف يافت شده‌اند. بعضى از آنها دوکى شکل با بدنهٔ بيضوى يا کروى و نشيمن مخروطى بوده و روى سه پايه يا در ماسه مستقر مى‌گرديده‌اند؛ و برخى که نخودى مايل به سبز و صورتى هستند، بجاى دسته دو گوشواره بر بدنه دارند. کاسه‌ها و پياله‌هاى پايه‌دار بوقى شکل يا بدون پايه و نيز لاوک‌هاى استوانه‌اى با کف مسطح طرح‌هاى جالبى را ارائه مى‌دهند. خميرهٔ بيشتر اين سفالينه‌ها از خا‌ک‌رس آميخته با ماسه است و عموماً رنگ زرد نخودى مايل به سبز و يا صورتى و بندرت خاکسترى دارند. با چرخ ساخته شده‌اند و مقدارى خاک‌چينى در خميرهٔ آنها وجود دارد. با اين همه سفال دست‌ساز نيز در اين مجموعه وجود دارد.


سفال ايلامى در چند نوع ساده، لعابدار و بدل‌چينى يافت شده است که بيشتر اشياى لعابدار و بدل چينى جزئى از معمارى کاخ‌ها و معابد بوده‌اند. رنگ اين اشياء امروزه بيشتر فيروزه‌اى کمرنگ است.


در ايلام جديد (سده‌هاى هفتم و هشتم ق.م)، ظروف بدل چينى به‌صورتى منقوش و پرتکلف ساخته مى‌شد. بين آجرهاى اين دوره و آجرهاى لعابدار ايلام ميانى تفاوت زيادى وجود دارد. اين لعابکارى شفاف و درخشان، شاد و به رنگ‌هاى سبز، زرد، آبي، سفيد، قرمز و خاکسترى است. در آخرين دوره شاهى ايلام، نقوش کاشى‌ها به‌صورت نيمه برجسته ساخته مى‌شد. با مطالعه آجرهاى نقش‌دار ايلام جديد به بعد و مقايسه آن با کاشى‌‌هاى لعابدار کشف شده از حسنلو III، بوکان و زيويه مى‌توان ارتباط و نزديگى آنها را دريافت.


آثار سفالى زيويه عبارت از کاسه‌هاى ديوار، کوتاه لب برگشته، تنگ‌هاى دسته‌دار، کوزه‌هاى پايه باريک و ساغرهاى مجسم با سر حيوانات است که با گل قرمز توليد شده‌اند. و نقوشى کنده شده و ترسيمات هندسى دارند و لعاب آنها رقيق و جلادار است. تعدادى از سفال‌ها نيز لعاب چند رنگ فيروزه‌اى روشن، قهوه‌اي، سفيد و سياه دارند و نقوشى از درخت زندگي، گاو و بز شاخدار، آهو و قوچ و نقش خورشيد و گل چند پر را ارائه مى‌دهند.


حسنلو، بوکان و زيويه واقع در آذربايجان غربى و کردستان و گودين تپه کنگاور، از ميدان‌هاى باستانى مهم هستند که با هم مرتبطند.