در آغاز اين دوره تحول زيادى در توليد و تزئين سفال و کاشى که در پايان دوره سلجوقى به دوران طلايى و تکامل خود رسيده بود بهوجود نيامد. مراکز پراکنده ساخت سفال به استثناى ري، توليد ظروف سفالى و کاشىهاى دوره سلجوقى را ادامه دادند و کاشان و سلطانآباد و سلطانيه و ساوه و نيشابور از مراکز عمده سفالسازى ايلخانان مغول شدند. شيوۀ جديدى شبيه نقاشى زير لعاب بهرنگ سياه و آبى و تزئين برجسته متداول شد و تحت تأثير نفوذ طرحەايى از منابع سفالسازى چين و ترسيم ترکيبات جانورى و پرندگان و مناظر طبيعي، فن نقاشى روى لعاب وارد صنعت سفالسازى ايران شد.
در سدهٔ هشتم هجرى عناصر چينى کاملاً وارد صنعت سفالسازى ايران شد و جا افتاد. گروه ديگرى از ظروف ايلخانى نيز با تزئين برجسته زير لعاب آبى و فيروزهاى بهشکل گلدان و عناصر تزئينى پرنده، ابر، گلدان و اژدها، همه نشاندهندهٔ تأثير صنعت سفالسازى و کاشى چين بر ايران بودهاند.
در اين دوره سفال معروف به موزائيک نيز ساخته شد که عبارت بود از قطعات کوچک بهشکل و اندازه بريده شده که ترکيب قطعات آنها در کنار هم از پشت با گچ و سيم به يکديگر پيوسته مىشد.