اولين طريقهٔ توليد پارچه توسط بشر عبارت از آويختن نخ‌هاى تار از يک چوب افقى و آويزان کردن وزنه‌هايى از انتهاى نخ‌ها به‌منظور ايجاد کشش در داخل نخ تار بوده است و نخ از لابه‌لاى تار عبور داده مى‌شده است. در سطح بافته شده تار در جهت طول و پود در جهت عرض پارچه مى‌باشند و اين دو نخ کاملاً برهم عمود هستند.


اولين تحول و فن در دستگاه بافندگى در سال ۱۷۳۳ م. توسط ”جان کي“ ايجاد شد. او با استفاده و اختراع از روش پرتاب ماکوى سريع سبب تسريع در کار بافندگى نسبت به گذشته گرديد.


در ايران هنر نساجى قرن‌ها پيش از ميلاد مسيح بوده است و آثار ريسندگى و بافندگى در ايران به حدود هشت هزار سال قبل از ميلاد مى‌رسد. در کشفيات غار کمربندى بهشهر مربوط به ۶۰۰۰ سال پيش از ميلاد، معلوم شده است که ريسندگى پشم گوسفند و بز متداول بوده است.


نساجى سنتى در طى قرون و اعصار متمادى نه تنها تأمين‌کنندهٔ البسه و پوشاک به‌عنوان بخشى از نيازهى اوليه مردم بوده است بلکه عرصه‌اى براى بروز ذوق و هنر و خلاقيت صنعتگران شايسته و هنرمند اين سرزمين بوده و هست.


اين صنعت در دورهٔ ساسانى به اوج شکوفايى خود رسيد. نساجى ايران بعد از دورهٔ صفوى مورد بى‌توجهى قرار گرفت و از ميزان توليد و کيفيت آن بتدريج کاسته شد و از تحول تکنيکى که راهگشاى رسيدن به صنعت نساجى پيشرفته و مستقل بومى است، بازماند که آثار اين بى‌توجهى طولانى در وضعيت فعلى صنعت نساجى ايران کاملاً مشهود است.